پسران دریا | عشق‌ورزی به شیوه بداهت‌شکنی

مهوش خادم‌الفقرائی | دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی

دو اپیزود فیلم پسران دریا برای من پر از حلاوت و شیرینی بود. از دیدن تمامی کلیشه‌شکنی‌های نامحسوس فیلم به وجد آمدم و با خود گفتم مرحبا به چنین تفکری که در پس فیلم جاری است. کلیشه‌ها آن چارچوب‌های ذهنی هستند که انسان‌ها برای سهولت زندگی روزمره به کار می‌گیرند و تمامی کنش‌ها و تفکرات خود را بر مبنای آنها به سرانجام‌ می‌رسانند. کلیشه‌شکنی زمانی رخ می‌دهد که بداهت این اعمال زیر سوال می‌رود. یکی از مجراهای اصلی کلیشه‌شکنی همین فیلم‌های سینمایی هستند و چه بهتر که این بداهت‌شکنی‌ها در فیلم‌های مربوط به کودکان و نوجوانان اتفاق بیفتد.

در فیلم پسران دریا بداهت عشق‌ورزی است که می‌شکند. اگرچه ما شاهد تفاوت عشق‌ورزی پسران دریای شمال و پسران دریای جنوب هستیم اما هر کدام از آنها متناسب با فرهنگ خود بداهت‌هایی را شکسته‌اند. در این فیلم مهم نیست که تو در چه سنی باشی، نوجوان باشی یا بزرگسال (اپیزود اول) زن باشی یا مرد (اپیزود دوم) مهم این است، به شیوه‌ای که خود مناسب می‌دانی در مسیر عشق‌ورزی قدم بگذاری. موفقیت فیلم در آنجاست که هیچ‌کدام از شیوه‌های روایت شده نه در ذهن مخاطب و نه در ذهن شخصیت‌های داستان مذموم به نظر می‌رسد.

در اپیزود اول اسکندر برای محبوب خود هدیه (طلا) می‌خرد، به حمام می‌رود و شب را تا صبح در کنار معشوق می‌گذراند. لوچو نیز به تقلید از اسکندر به خود عطر می‌زند و برای محبوب خود هدیه می‌برد. روایت داستان به گونه‌ای در کنار هم قرار گرفته است که عاشقی کردن نه سن و سال دارد و نه فقیر و غنی. خرده کلیشه‌شکنی‌های دیگری نیز در اپیزود اول دیده می‌شود. ازدواج مجدد مادر و برحق دانستن آن، کار کردن لوچو در کنار اسکندر، تن دادن اسکندر به عنوان یک خرده خلافکار به حق‌طلبی‌های لوچو از این دست است.

در اپیزود دوم شاهد عشق‌ورزی دختری جوان هستیم که آرام و ساکت در انتظار معشوق خود است و بداهت زمانی شکسته می‌شود که نوجوان قصه ما (منگوش) به جای آن که بخواهد مانند فرهنگ معمول بازنمایی شده از جنوب غیرت به خرج دهد، در حرکتی مخالف آن دختر را آموزش می‌دهد که چگونه در فرایند عشق‌ورزی خود موفق شود. استفاده از نمادهایی چون لوازم آرایش (رژلب) یا طراحی‌ دست با حنا اگرچه در نگاه اول خود نوعی کلیشه زنانگی محسوب می‌شود اما شیوه استفاده فیلم از این نمادها خود کلیشه‌شکنانه است زیرا فرهنگ رسمی حاکم آن را نمی‌پسندد و مذموم می‌داند.

امید است که چنین کلیشه‌هایی نه تنها در فیلم‌های سینمایی که در زندگی واقعی نیز شکسته شود و نگاه انسانی به پدیده‌های اجتماعی همچون عشق‌ورزی رواج یابد و از حب و بغض‌های سنتی به دور باشد.