بر لبه‌ پرتگاه | تقابل نیروی مثبت و منفی

مجید بدیع زاده | کارشناسی ارشد سینما

با فیلمی مواجه هستیم که می‌توان آن را در زمره‌ی سینمای شاعرانه قرار داد؛ یا حداقل تلاشی برای قرار گرفتن در این نوع سینما دانست. این فیلم هم مثل دیگر فیلم‌های سی و چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان که تا به اینجا دیده‌ایم، در فضای بومی و غیرشهری قرار دارد. نورپردازی و موسیقی که تقریبا در سراسر فیلم وجود دارد در خدمت سینمای شاعرانه است.

در این فیلم نیز با لهجه و گویش اقلیم خاصی مواجه هستیم؛ در اینجا با لهجه‌ی ترکی،که البته شخصیت‌های اصلی به این لهجه نزدیک نشده بودند و ما این لهجه را بیشتر در شخصیت‌های فرعی می‌دیدیم‌. حرکت دوربین که بیشتر ترک‌اینگ و ترک‌اوت (حرکت روی تراولینگ و دالی) بود، از محاسن فیلم محسوب می‌شد؛ ریتم کند فیلم اذیت‌کننده نبود اما فیلمنامه قوام نداشت و ما را به سرانجام خاصی نرساند.

موضوع مسابقه‌ی اسب سواری،شخصیت منفی چاپار خان، پدری که از مسابقات سوار کاری ضربه خورده بود و در کشاکش داستان می‌میرد، فقر خانواده‌ی شخصیت اصلی یعنی نوجوان قصه، اسبی به نام طوفان که آن را نماد بد یمنی می‌دیدند (که حتی باعث مردن یکی از گوسفندان شد، که تنها سرمایه‌ی خانواده‌ی مستضعف قصه بود) همه و همه، ما را برای فیلمنامه‌ای کلاسیک با کشمکش و تقابل نیروی مثبت و منفی با رویکرد قهرمانی آماده کرده بود اما اصلا به این سمت سوق داده نشد و فیلمنامه دچار نقص بود و در آخر با دیالوگ‌هایی که حالت شعاری به خود گرفت، ابتر ماند.