تحلیلی بر فیلم اینجا خانه من است؛

بازی شرم

معین مهرعلیان – دانشجوی کارشناسی روانشناسی

 

خرمشهر از اواخر دهه پنجاه تبدیل به شهری شد که شنیدن نامش باعث هجوم خاطرات و هیجانات مختلف بر ایرانیان می‌شود. از همین رو آثاری که به این شهر اشاره می‌کنند برای مخاطبین خود وجوه دراماتیک پیش ساخته دارند. خیرالله تقیانی پور در اینجا خانه‌ی من است با دست گذاشتن بر این موضوع، از این مسئله استفاده کرده و تماشاگران را با خود همراه می‌کند.

این فیلم روایت‌گر ورود عراقی‌ها به خرمشهر از دیدگاه کودکی عراقی به نام “طاهر” است. جنگ، تنهایی و غربت سه چالشی هستند که طاهر با آن‌ها رو به روست. مواجهه با هر یک از این مشکلات در دوره‌ی حساس کودکی می‌تواند صدمات جبران ناپذیری به شخصیت او زده و سبب ایجاد مشکلات و اختلالات روانشناختی در بزرگسالی او شوند. نیاز به دلبستگی به دیگران، خودگردانی و هویت، آزادی در بیان نیازها، تفریح و محدودیت های واقع بینانه پنج نیاز هیجانی اصلی از دیدگاه “جفری یانگ”، روانشناس برجسته و نظریه پرداز “متد طرحواره درمانی” هستند. برای کودک جنگ زده به نوعی هر پنج نیاز ذکر شده ارضا نشده و سبب شکل‌گیری طرحواره های متعدد در آن‌ها می‌شود. طاهر به دلیل نژاد، ملّیّت و زبان متفاوت از سایرین نمی‌تواند با آن‌ها ارتباط درستی برقرار کند و به همین سبب از بیان آزادانه‌ی نیازهای خود و صمیمیّت با دیگران باز می‌ماند. به همین سبب طاهر دچار بی اعتمادی، انزوای اجتماعی، نقص و شرم و بازداری هیجانی شده است. اکرم، معلم مدرسه‌ی او و دوستان عراقی دیگرش را تحت حمایت خود قرار می‌دهد و سعی در ارضای نیازهای آن‌ها می‌کند. همین امر سبب دلبستگی طاهر و سایر کودکان عراقی به او می‌شود. کودکانی آسیب دیده که از طرفی به دنبال یک پناه و پشتوانه می‌گردند؛ زیرا نیاز به آن دارند و از طرف دیگر نمی‌توانند به کسی اعتماد کنند. “محمود” در دیگر سو شخصیّتی‌ست نژادپرست که از کودکان عراقی بدش می‌آید. رفتارهای او بر احساس ناامنی کودکان دامن می‌زند. طاهر در طی اتّفاقات داستان دست به ریسکی بزرگ می‌زند. ریسکی که موتور محرّک آن، دلبستگی طاهر به اکرم و طرحواره‌ی نقص و شرم در اوست. طاهر می‌کوشد از این طریق خود را اثبات کند تا سرپوشی بگذارد بر احساس شرمی که گریبان او را گرفته است. محمود در دیگر سو از دیدگاه “کوهات”، روانشناس بزرگ معاصر قابل بررسی است. کوهات معتقد است کودک حس وابستگی و استقلال طلبی دارد. توجه کافی و ارضای درست نیازهای کودک سبب می‌شود که او تصویری مطلوب و یکپارچه از شخصیّت خود داشته باشد. از آن سو عدم توجه کافی به کودک و تحسین از طریق قهرمانان زندگی او که معمولا همان والدین او هستند نیز سبب می‌شود روان کودک چندپاره شود. کودکی که احساس ارزشمندی نکند در سنین بالاتر ازطریق مکانیزم‌هایی مانند ایده‌آل سازی، همانندسازی، جبران افراطی و… سعی می‌کند احساس حقارت خود را پوشانده و امنیّت درونی‌اش را تأمین کند. انواعی از برتری طلبی در قالب باورهای نژادی، دینی، سیاسی، ملّیّتی و… خود را نشان می‌دهد که محمود در اینجا خانه‌ی من است از طریق نژادپرستی این حقارت درونی را پنهان می‌کند. در واقع او نقص خود را اینگونه بیرونی کرده و از مواجهه با آن فرار می-کند.

نکته‌ی قابل اشاره در مورد این فیلم مناسب نبودن آن برای مخاطبین زیر ۱۵ سال به دلیل وجود صحنه‌های دلهره‌آور و خشن متعدد و التهاب زیادی جاری در فیلم است. امنیّت کودکان در صورت تماشای این فیلم خدشه دار شده و دچار اضطراب می‌شوند.

در مجموع اثر “خیرالله تقیانی پور” را می‌توان واجد مؤلفه های روانشناحتی متعدد دانست که بر قابلیّت تحلیل و بسط آن می‌افزایند. همچنین از جهت نگاه به موضوعاتی مانند جنگ، تبعیض نژادی، غربت، خشونت و… از دریچه نگاه کودکان ارزشمند و قابل تحسین است؛ زیرا کمتر شاهد این نوع نگاه در آثار ایرانی بوده‌ایم.