بازیگوش‌ها| درباره مسئولیت‌پذیری و پذیرفتن اشتباه

حسین صادقی | بازیگوش ها به کارگردانی نادره ترکمانی در موقعیتی به تصویر کشیده شده است که در زندگی امروزه شهر نشینی غریب به نظر می رسد. صمیمیت و رفاقت اعضای روستا که احتمالا در شمال کشور کشور واقع شده است می تواند نگاه کودک یا نوجوان را به خود معطوف کند.

قصه را می توان به دو محور افقی تقسیم کرد که در انتهای روایت به نوعی به هم می رسند یکی قصه ی دغدغه شاهین، رامین و مرتضی برای رسیدن به پیراهن و لباس ورزشی و چالش هایی که با عماد دارند و دیگری علاقه ی سانتی مانتال گونه ی یونس به صفورا. هر چند دوربین به اندازه کافی با محور اصلی داستان یعنی کشاکش میان بچه ها همراه نیست و نکته ی قابل تامل گم بودن گره اصلی هر دو محور است.

از منظر روان شناختی می‌توان به کلید واژه مسئولیت پذیری و پذیرفتن اشتباه پی برد. کلید واژه ای که حداقل امروزه در جامعه گم شده است. در واقع اگر یکی از رسالت های سینمای کودک و نوجوان را آموزش بدانیم به نظر می رسد نادره ترکمانی در این حوزه موفق عمل کرده است جایی که در بخش پایان بندی فیلم این پذیرفتن اشتباه از سمت عماد برای دادن غذای مسموم به غاز های شاهین و رامین و همچنین مسئولیت پذیری متقابل و عذرخواهی رامین و شاهین برای پنهان کردن طوطی مورد علاقه ی عماد منجر به صمیمیت و به جریان افتادن علاقه میان بچه ها می شود.ی

نکته ی قابل اشاره دیگر نحوه ی استفاده از دوربین در صحنه ای است که غاز ها در اثر خوردن سبوس های مسموم از بین رفته اند نه تنها دوربین و نگاه مخاطب خردسال به آن ها نزدیک نمی شود بلکه پدر و مادر رامین و شاهین هم اجازه ی نزدیکی بچه ها را به آن ها نمی دهند. جزییات مهمی که می تواند در دل نشین بودن و اثر گذاری فیلم تاثیر گذار باشد. امید است بیش از پیش شاهد توجه به مقوله تربیت و پرورش در آثار کودک و نوجوان باشیم.