بچه‌گرگ‌های دره‌سیب | طبیعتِ فرهنگ و افزایش رواداری

بچه گرگ های دره سیب

مهوش خادم‌الفقرائی، دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی | فیلم «بچه گرگ‌های دره سیب» در نگاه اول مستندگونه به نظر می‌رسد. زندگی طبیعی چنان در این فیلم جریان دارد که در ابتدا فراموش می‌کنیم که در حال تماشای یک فیلم سینمایی هستیم. دشت‌های پهناور، صورت‌های آفتاب‌سوخته، لباس‌های کثیف و شلخته، لهجه‌ی طبیعی کودکان همگی ما را وارد فضای طبیعی فرهنگ حاکم بر آن قوم می‌کند.

طبیعت فرهنگ پارادوکسی است که در این فیلم به خوبی به نمایش گذاشته شده است. فرهنگی که به دور از فرهنگ شهری و در تقابل با آن، دارای تعصبات و آزادی‌های مخصوص به خود است.

در این فیلم از یک طرف ما با مفاهیمی مانند غیرت و ناموس روبه‌رو هستیم که برآمده از مناسک ناف‌بری کودکان برای یکدیگر است و باعث می‌شود این مفاهیم چنان در جان آنان رخنه کند که از سنین پایین قواعد جنگ برای ناموس را بیاموزند و برای خرج کردن غیرت دعوا به راه اندازند.

از طرف دیگر با آزادی‌هایی برای زنان به ویژه در پوشش روبه‌رو هستیم که شاید در فضای شهری پذیرفته نباشد اما در فرهنگ به نمایش درآمده در این فیلم که نزدیک به فرهنگ عشایرنشین‌هاست، کاملا پذیرفته است.

اگرچه این فیلم در به کارگیری داستانی قوی برای جذب مخاطبان به ویژه مخاطبان رده سنی کودک و نوجوان موفق نبوده و داستان پیش از آن که آغاز شود، به پایان می‌رسد اما تقابل فرهنگی به نمایش درآمده حاوی این نکته ارزشمند برای نوجوانان شهری است که ارزش‌ها و هنجارها اموری نسبی هستند و از فرهنگی به فرهنگ دیگر می‌تواند تغییر کند و با بازنمایی فرهنگ‌های متنوع به شکل واقع‌گرایانه،‌ به افزایش رواداری در کودکان و نوجوانان منجر می‌شود.