بازیگوش‌ها | مای خودی؛ توی دیگری!

بازیگوش ها

مهوش خادم‌الفقرائی دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی | یکی از ملموس‌ترین اتفاقاتی که کودکان و نوجوانان در این سنین تجربه می‌کنند، مفهوم «خودی و دیگری» است. همه ما در این سنین یارکشی‌ها و گروه‌بندی‌های مختلف رخ داده در مدرسه و محله را تجربه کرده‌ایم، تجربه‌ای که اگر در گروه خودی‌ها قرار می‌گرفتیم مایه شعف و اگر در گروه دیگری‌ها قرار می‌گرفتیم مایه دلخوری بود.

فیلم «بازیگوش‌ها» به خوبی از پس نمایش این مفاهیم برآمده است. در این فیلم شاهد ورود پسری شهری به روستا هستیم که به واسطه شهری بودنش از گروه پسران روستا فاصله گرفته و با «دهاتی» خواندن آنها سعی می‌کند این فاصله را حفظ نماید. برای گروه پسران روستا نیز چنین کنشی، گران تمام شده و با دیگری خواندن پسر تازه‌وارد او را از دایره رفاقت خود طرد می‌کنند.

فیلم «بازیگوش‌ها» دربردارنده دو رویداد مبارک است. اولین رویداد تنها شدن پسر شهری و روی آوردن به همدمی مثل کاسکو است. به دنبال تنهایی و طرد شدن از گروه، او به پرخاشگری‌های کلامی و رفتاری سوق پیدا می‌کند و از این بابت نیز شماتت می‌شود؛ در حالی که کودکانی که عضوی از گروه هستن با وجود فراهم شدن شرایط انتقام‌جویی؛ اخلاقی‌تر عمل کرده و از کنش‌های پرخاشگرانه دوری می‌کنند. این موضوع بازنمای تاثیر گروه دوستی بر جامعه‌پذیری کودکان است. پذیرش در گروه و به دنبال آن پذیرش در جامعه محلی، کودکان را آماده می‌نماید تا متناسب با هنجارهای جامعه خود عمل کنند. اما طرد شدگی می‌تواند آغازی بر شروع ناهمنوایی‌ها باشد. رویداد مبارک دوم که به پایان‌بندی فیلم بازمی‌گردد؛ حضور موثر بزرگسالان در رفع ناملایمت‌های پیش آمده است.

بزرگسالان این فیلم با اطلاع از مشکلات به وجود آمده، به جای سرزنش‌ها و دعواهای معمولی که از سوی بزرگسالان مشاهده می‌شود، با استفاده از گفتگوی موثر، رابطه کودکان را ترمیم نموده و مانع از تخریب شخصیت آنها می‌شوند. هم چنین با توجه به نیازهای کودکان خود، لوازم و امکانات مورد نیاز آنها را تامین می‌کنند تا در مقابل گروه محلات دیگر سربلند باشند.

با در نظر گرفتن مفاهیم مطرح شده، به نظر می‌رسد این فیلم می‌تواند نکات کلیدی در اختیار بزرگسالان قرار دهد تا در رابطه با کنش‌های خود و کودکانشان عمیق‌تر بیاندیشند.