جنگ ۱۲ روزه آنقدر روایت و ماجرا در دل خود داشت که هر صحنهاش میتواند بهتنهایی بستر یک فیلم سینمایی پرکشش یا حتی یک سریال چندقسمتی شود. از روزی که آتش این نبرد خاموش شد و حالا دوماه از آن میگذرد، خبرهای بسیاری از پروژههایی شنیدهایم که فیلمسازان با الهام از همان روزها در حال ساختشان هستند. به بهانه برگزاری جشنواره فیلم کودک و نوجوان، این بار سراغ سه کارگردانی رفتیم که دست روی داغترین لحظههای این جنگ و روایت از غزه بردند و سوژههایشان را از دل آتش، دود و روایتهای انسانی آن روزها بیرون کشیدهاند.
ادای دین به کادر درمان
زهرا منصوری، کارگردان فیلم کوتاه «روا» از آثار راه یافته به بخش داستانی کوتاه سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان درباره این اثر توضیح داد: «فیلم من حدود سه دقیقه و ۳۰ ثانیه است و داستان مادری پزشک را روایت میکند که در بحبوحه جنگ ۱۲ روزه میان انتخابی سخت قرار میگیرد؛ از یکسو بیمار نیازمند او در بیمارستان و از سوی دیگر فرزندی که در خانه تنها مانده و ترسیده است. او باید تصمیم بگیرد که نزد فرزندش برود یا در کنار بیمار بماند.» وی افزود: «اینکه فیلم بسیار کوتاه است، به دلیل شرایط تولید بود. من در بیمارستان کار میکنم و ضبط فیلم نیز در همان محیط انجام شد. به دلیل محدودیتهای کاری و زمانی امکان ساخت فیلمی طولانیتر وجود نداشت، از طرفی این نخستین کار من است و دشوار بود که بخواهم زمان بیشتری را صرف کنم، بنابراین تصمیم گرفتم فیلمنامه کوتاه باشد.» وی درباره حرفه اصلی خود گفت: «من پزشک نیستم، کارشناس بیهوشی هستم. از کودکی به هنر علاقه داشتم و با نقاشی شروع کردم. کمکم به سمت سینما آمدم و در انجمن سینمای جوانان ایران دوره فیلمسازی گذراندم. اشتراک علاقه شخصیام با محیط کار، باعث شد این فیلم را بسازم.» این کارگردان در خصوص پیام فیلم اظهار کرد: «در دوران جنگ، بسیاری از خانوادهها مجبور به ترک خانههایشان شدند و کادر درمان در شرایط بسیار دشوار شبها در بیمارستان ماندند. میخواستم ادای دینی به کادر درمان داشته باشم؛ کسانی که با وجود سختیها ماندند و هر کاری از دستشان برمیآمد انجام دادند.» منصوری درباره چالشهای کارگردانی گفت: «کنترل فضای بیمارستان بسیار سخت بود، بهویژه یکی از پلانها که در شرایط اورژانسی و شلوغ باید گرفته میشد. البته آشنایی من با فضای بیمارستان کمک کرد تا بتوانم راحتتر کار را پیش ببرم، چون خودم در همان محیط مشغول کار هستم، به فضا تسلط داشتم.» وی درباره هزینههای تولید فیلم نیز گفت: «شاید باورتان نشود اما هزینه زیادی برای این فیلم صرف نشد. همه عوامل دوستان خودم بودند و به جز هزینه بازیگر و مسائل جزئی مثل خوراک، عملاً هزینه دیگری نکردم. در حالیکه بسیاری معتقدند برای ساخت یک فیلم کوتاه، رقمی حدود ۵۰۰ میلیون تومان نیاز است، من با حداقلها توانستم این کار را بسازم. مثلاً با در حدود ۸، ۹ میلیون تومان فیلمم را به سرانجام رساندم.» این کارگردان ادامه داد: «فیلم من بازیگر کودک نداشت؛ تنها یک صداپیشه کودک داشتیم که ۱۲ ساله بود و یک بازیگر خانم سی و چند ساله اما بهطور کلی معتقدم نوجوانان و حتی بزرگسالان هم میتوانند مخاطب این فیلم باشند.» منصوری درباره نگاه جهانی فیلم توضیح داد: «موضوع جنگ و مادری موضوعی جهانشمول است. در هر جای دنیا یک مادر برای فرزندش نگران است. به همین دلیل فکر میکنم این فیلم میتواند برای مخاطبان بینالمللی هم قابل درک و لمس باشد.» وی درباره لوکیشن فیلم گفت: «فیلم در بیمارستان امام خمینی تهران ساخته شد. بخشی از مشکلات کار هم به فضای واقعی آن دوران بازمیگشت؛ بسیاری از پرسنل در بیمارستان حضور نداشتند و نیروها به مناطق مختلف اعزام شده بودند، همین باعث شد فشار بیشتری روی کادر باقیمانده باشد. این تجربهها در ساخت فیلم به من کمک کرد.» کارگردان در پایان درباره جشنواره فیلم کودک نیز گفت: «کودک همیشه دغدغهام بوده است و در تمام فیلمنامههایم کودک حضور پررنگی دارد. به نظرم جشنواره کودک نیازمند تبلیغات بیشتری است تا شناختهتر شود. من فیلمهای کوتاه زیادی دیدهام اما آثار مربوط به جشنواره کودک کمتر به چشمم خورده است. فکر میکنم این جشنواره باید بیشتر معرفی و برجسته شود.»
ساخت خانۀ آرزوها در روزهای آتشبس
محمدفرج صالحی، کارگردان فیلم کوتاه «بیتورا» از آثار راه یافته به بخش داستانی کوتاه سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان درباره نام فیلمش گفت: «بیتورا در واقع به معنای خانه من است. واژه بیت در عربی به معنای خانه است و بیتورا چیزی شبیه به پسورد کودکانهای است که بچهها برای خود میگذارند؛ خانهای که ساختهاند، خانه آرزوهایشان.»وی درباره داستان این فیلم افزود: «قصه در غزه میگذرد و درباره دانشآموزی است که در روزهای آتشبس از او میخواهند خانه آرزوهایش را با وسایلی که در اطرافش وجود دارد، بسازد و به مدرسه بیاورد. در مسیر رفتن به مدرسه اتفاقاتی برای او میافتد که اگر بیشتر توضیح بدهم، اصل قصه لو میرود. ضمن اینکه این فیلم ۱۳ دقیقه است.» وی در ادامه درباره انگیزه ساخت این اثر بیان کرد: «سالها دغدغه کار برای کودکان را داشتم. نمیخواستم صرفاً به روایت مظلومیت بپردازم، بلکه بیشتر دنبال روایت امیدبخش به آینده بودم. به همین دلیل این فیلمنامه را که خانم کوثر امیدی نوشت، انتخاب کردم. سعی کردیم از دل قصهای دراماتیک، پیامی امیدبخش بیرون بکشیم؛ اینکه آینده برای کودکان باقی میماند و میتوانند دوباره خانههایشان را بسازند.» این کارگردان درباره محل تولید فیلم اظهار کرد: «کار بسیار سختی بود. به دلیل شرایط، بخشی از تصویربرداری در سوریه انجام شد و بخش دیگری در ایران. تقریباً پنج روز کار فیلمبرداری طول کشید. پیام اصلی فیلم هم امید به آینده است. این را هم باید بگویم که وقتی ما مشغول ساخت فیلم بودیم، حکومت در سوریه تغییر پیدا کرد، سپس برای ادامه فیلمبرداری به ایران آمدیم که در اینجا هم جنگ دوازده روزه پیش آمد و کار برای ما مشکل شده بود.» صالحی با اشاره به بازیگران فیلم گفت: «یک بازیگر سوری- مصری در فیلم ما حضور دارد که نقش مادر را ایفا کرده و از قطر به ایران آمد تا در این پروژه حضور داشته باشد. این همکاری بعد بینالمللی به کار بخشید.» وی در پاسخ به پرسشی درباره تجربه فعالیت بینالمللی توضیح داد: «سالها در سوریه مستند ساختم، هم در دل جنگ و هم پس از آتشبس. آن تجربه به من کمک کرد تا فضای پساجنگ و تلاش مردم برای بازسازی امید را لمس کنم و این فضا را در فیلم داستانی خودم بازتاب دهم.» صالحی درباره تفاوت اثر خود با سایر کارها تأکید کرد: «سعی کردم تجربه مستندسازی را وارد فیلم کنم و آن را به رئالیسم نزدیک کنم. معمولاً در کارهای کودک به جزئیات توجه نمیشود اما من روی لوکیشنها، خانهها، مدرسهها، لباسها و حتی لهجهها دقت کردم تا فیلم واقعیتر و ملموستر باشد.» وی در بخش دیگری از گفتوگو درباره جشنواره فیلم کودک و نوجوان نیز گفت: «جشنواره کودک واقعاً جشنواره جذابی است. پیشنهادم این است که از استعدادهایی که در این جشنواره رشد میکنند حمایت شود تا بتوانند فیلمهای بلند بسازند. همین جوانها میتوانند آینده این بخش از سینما را بسازند، چه در سینما، چه در شبکههایی مثل امید و پویا. در دنیا هم بسیاری از کارگردانان بزرگ مثل ایناریتو با حمایت کمپانیها از دوران کوتاهسازی توانستند مسیر حرفهای خود را پیدا کنند. ما هم باید چنین حمایتهایی داشته باشیم.» صالحی در پایان گفت: «امیدوارم توانسته باشم در فیلم «بیتورا» تجربهای راکه در مستند داشتم، به شکلی داستانی منتقل کنم و پیام امید را به مخاطب برسانم.»
بیپناهی کودکان غزه را فیلم کردم
علیرضا آقامحمدی، کارگردان «خانهام اینجاست» از آثار راه یافته به بخش داستانی کوتاه سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان درباره تازهترین فیلم خود گفت: «زمان این فیلم کوتاه با تیتراژ حدوداً ۵ دقیقه میشود و در اطراف تهران ساخته شده است و موضوع آن به کودکان مظلوم غزه میپردازد.» وی درباره قصه فیلم افزود: «ماجرای فیلم درباره یک پسربچه و یک دختربچه است که با آب و خاک برای خود خانهای گِلی میسازند. این خانه استعارهای از رؤیا و امید کودکان برای داشتن سرپناه و آیندهای روشن است.» آقامحمدی درباره انگیزه ساخت این اثر توضیح داد: «به دنبال کاری بودم که بیشتر بعد انسانی و بینالمللی داشته باشد. مسئله خانه، سرپناه و امید به آینده برای بچهها همیشه دغدغه ذهنی من بود. برایم سؤال بود کودکی که از ابتدای عمرش در چادر یا میان خرابه بزرگ شده، چه درکی از خانه دارد؟ همین باعث شد قصه را به سمت ساختن یک خانه گلی ببرم.» وی درباره شرایط تولید فیلم گفت: «فیلم در اطراف تهران و در یک محیط متروکه تصویربرداری شد. بازسازی فضای غزه برای ما دشواری بود؛ چراکه تهران بیشتر بافت آجری دارد، بنابراین تلاش کردیم صحنههایی بسازیم که باورپذیر و نزدیک به واقعیت باشند.» این کارگردان درباره بازیگران کودک اظهار داشت: «بچههای فیلم ۶ تا ۸ سال داشتند. پیدا کردنشان هم دشوار نبود، چون خودشان علاقهمند بودند. با انگیزه و جدی در پروژه حضور پیدا کردند و برایشان نوعی هدف بود. کار سختی داشتیم؛ مخصوصاً صحنههای انفجار یا حضورشان در خاک، اما کودکان باهوش بودند و بهخوبی شرایط را درک میکردند.» وی درباره چالشهای کارگردانی این فیلم بیان کرد: «میخواستم فیلم بینالمللی باشد، بنابراین هیچ دیالوگی در آن نگذاشتم و تلاش کردم همهچیز با روایت بصری منتقل شود. طراحی بازی با گل برای کودکان و پلان پایانی از چالشهای اصلی بود. انفجارها، عقبنشینی ۳۰ تا ۳۵ ثانیهای دوربین و بازسازی خانههای ویرانشده غزه بدون جلوههای ویژه کامپیوتری انجام شد. همهچیز سر صحنه فیلمبرداری شد و همین کار را سختتر کرد.»
آقامحمدی درباره مخاطبان اثر افزود: «مخاطب فیلم من همه انسانهایی هستند که هنوز وجوه انسانی در وجودشان زنده است. البته کودکان و نوجوانان هم میتوانند با دیدن فیلم، درکی از شرایط سخت همسالان خود در نقاط دیگر جهان پیدا کنند.» وی درباره جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان گفت: «به نظرم خیلی جالب است که جشنواره برای نوجوانان و کودکان اینقدر اهمیت قائل میشود و به آنها بها میدهد. همین موضوع میتواند برای رشد نسل جدید فیلمسازان مؤثر باشد.» این کارگردان جوان درباره سابقه کاری خود توضیح داد: «من ۲۱ سال دارم و این نخستین تجربه جدیام در تهران است. پیش از این نیز با فیلم «گزنه» در جشنواره حضور داشتم که دیده شد.» آقامحمدی در پایان گفت: «امیدوارم توانسته باشم با این فیلم کوتاه سهمی در بازتاب دغدغه کودکان و اهمیت امید و خانه برای آنها داشته باشم.»