مهوش خادمالفقرائی | دانشجوی دکتری جامعهشناسی
هرچقدر تکنولوژی پیشرفت کند، هرچقدر بازیگران بازیهای درخشانی از خود به نمایش بگذارند، هر چقدر فیلم از لوکیشنهای زیبا برخوردار باشد، باز هم داستان و روایت آن، حرف آخر را در سینما میزند و مهمترین اصل آن خواهد بود. اگر داستان ضعیف باشد، فیلم نیز ضعیف خواهد بود، اگر عناصر داستان از قوت کافی برخوردار باشند، میتوان به نتیجه فیلم نیز امیدوار بود. فیلم برزنگی با وجود برخورداری از داستانی نو، به شدت از همین ناحیه لطمه خورده است. مشکل اصلی فیلم برزنگی نبود روایت منسجم و منطقی در داستان است. با توجه به این مسئله که مخاطب اصلی این فیلم کودکان میباشند؛ تامین منطق داستان اهمیت بیشتری مییابد.
فیلم برزنگی روایت متقاطع دارد. زمان دائما در حال جابهجایی است که این امر به خودی خود امری مثبت تلقی میشود و برای مخاطب باهوش این زمانه میتواند جذاب باشد اما رفت و آمد در زمان بدون آن که دلیل متقنی برای جا به جاییاش وجود داشته باشد رخ میدهد و گیجی مخاطب را به همراه میآورد. حضور برزنگی در هر دو زمان داستان غیر واقعی است. مشخص نمیشود که چرا برزنگیِ در حال خواندن داستان که در زمان حال قرار دارد، توامان در داستان نیز حضور دارد و کنشگری او منجر به پیشبرد داستان میشود. آیا این دو برزنگی یکی هستند یا موجودیتی جدا دارند؟ از طرف دیگر چرایی حضور ثریا قاسمی در دو نقش پلید و پاک مشخص نمیگردد؛ در نیمه دوم داستان ننه نقلی کجا میرود؟ آیا این توانایی ننه نقلی بوده که به زمان گذشته سفر کند و برزنگی را با خود به زمان حال بیاورد؟ یا بزرگ شدن برزنگی، چندین قرن زمان برده است؟ از سوی دیگر چه اهمیتی دارد که در پایان داستان، هیولا (دیو؟) با جملهای خبری اعلام کند که ننه کوهی مادر مهیار مجیب بوده است. دانستن این ماجرا چه کمکی به مخاطب میکند؟
بیشمار سوال دیگر را نیز میتوان به سوالهای فوق افزود. حفرهها و خلاهای بیشمار داستان باعث شکلگیری چنین سوالاتی در ذهن خوانندگان میشود. گویا بخشی از داستان فیلم تنها در ذهن عوامل سازنده وجود دارد و به تصویر کشیده نشده است و مخاطب خود باید با حدس و گمان سوالها را پاسخ دهد. این مسئله زمانی بغرنجتر میشود که در پایان فیلم نوید ساخت برزنگی ۲ نیز داده میشود. در کنار تمامی این موضوعات کیفیت نامناسب صدا، همزمان نبودن تصویر و صدا نیز مزید بر علت میشد که منتظر به پایان رسیدن فیلم و ترک سالن سینما باشیم.