زهرا شفیعیپور فرد | کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنائی
اندکی که از شروع فیلم میگذرد، کودک با دو نکته خود را همراه فیلم میکند:۱-دعواها و مشاجرهی بین والدین که برای کودکان موقعیتهای بسیار اضطرابزا و پر مخاطرهای است. ۲- موقعیتی که میتواند برای برخی کودکان جذاب باشد و آن عدم حضور والدین و آزادی بیاندازهی آنهاست که نکتهای را به مخاطب بزرگسال خود یادآور میشود و آن کنترل زیاد بر کودک است. دو نکتهای که به سرعت مخاطب کودک خود را به ادامهی دیدن فیلم جذب میکند. ما داستان را به خاطر داشتن موجودی که میتواند آرزوهای دست نیافتنی کودکان را برآورده کند، دوست خواهیم داشت و این موضوع احساسات مخاطب را برانگیخته مینماید. نمادهایی در داستان میبینیم که اثر مثبتی بر ردهی سنی کودکان خواهد داشت، به طور مثال میبینیم که کودکان و عواقب انتخابشان را مقابل هم قرار میدهد و کودکِ تماشاگر نتیجهی انتخاب را خواهد دید.
دعوای والدین موضوع مهم دیگری است که این داستان حول محور آن پرداخت شده است، تلاشهای خواهر و برادری را میبینم که در تکاپو برای رساندن والدین خود به یکدیگر هستند و این امر نشان میدهد که موضوع ذکر شده چه اضطراب و نگرانیهایی را برای کودکان ایجاد میکند. نقش «آریا»، نقش اصلی فیلم، کودکی است محروم از مادر که نگرانیهای مخصوص به خود را دارد؛ چنانکه با جملاتی مانند «خوش به حالت که مامان داری»، علاوه بر نشان دادن اثرات محرومیت از مادر، میتوانیم نبود امنیت خاطر از حضور مادر را حس کنیم. نکتهی مهم دیگر این فیلم، اهمیت ابراز علاقه و محبت به یکدیگر، بیان کلمهی دوستت دارم و آموزش بیان آن به کودک است. امری که علاوه بر تربیت اجتماعی کودکان بر پرورش عواطف و احساسات آنها و مهارت بیان احساسات درونی خود اثرگذار است. به طور کلی فارغ از بازنمایی کلیشههای جنسیتی پیرامون دختر بودن که بر ناخودآگاه کودک اثر منفی میگذارد، فیلم بام بالا را میتوانیم فیلم کودک قابل قبولی ارزیابی کنیم.