مجید بدیع زاده – کارشناس ارشد سینما
این فیلم که ابتدا با تایمی حدود یک دقیقه انیمیشن آغاز میگردد و سپس وارد دنیای رئال میشود، بی شک یکی از فیلم های مطلوب، استاندارد و در قد و قوارهی سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم های کودکان و نوجوانان است.
هرچند که ریتم فیلم کند است و فیلمساز تلاش میکند در بزنگاههایی هیجان در فیلم خلق کند به سبب رازآمیز بودن و موضوع در جست و جوی گنج بودن که از قدیم الایام تا کنون برای مردم جذابیت داشته و در قصهها و داستانها، آرکی تایپها و کهن الگوها، انیمت ها و انیمیشنها، تئاترها و فیلمها دست مایهی خالقان آثار قرار گرفته است، کشش دراماتیک لازم را ایجاد میکند و مخاطب را تا پایان برای گره گشاییها نگه میدارد.
این نوع سینما، غالبا سینمای تعقیب و گریز و نبرد دو دسته بوده است؛ نبرد خیر و شر، که از آثارِ تراژیک همچون “مده آ” و “ماجرای پشمِ زرین” تا برنامه ی کودک دهه شصتیها “پسر کوهستان” و “ماجرای گنج درهی الدورادو” تا به آثارِ امروزی تر همچون این فیلم، نمایان است.
یکی از نکاتی که در این فیلم خود را نشان داده است، موضوعِ آشنایی زدایی است که از فیلمسازان معروف جهان تا زنده یاد عباس کیارستمی (خصوصا در فیلمِ خانه ی دوست کجاست) آن را تجربه کردهاند. آشنایی زدایی به معنای اینکه فیلمساز می کوشد تا چیزی که غالبا در ذهنِ مخاطب شکل گرفته را خلاف آن عمل کند، برای مثال کیارستمی در فیلم خانهی دوست کجاست، از عنصر زبان (دیالوگ) آشنایی زدایی کرده و در آن فیلم زبان کارکرد ضد خود را دارد و باعث ایجاد ارتباط و تعامل نمیشود. در این فیلم نیز، فیلمساز از حرکتها، خصوصا حرکت اتومبیلها، آشنایی زدایی کرده است و حرکت ها غیر منتظره به یک باره سریع و fast میشوند، خصوصا حرکت اتومبیلها، که فیلمساز بارها بر آن تاکید کرده است.
از دیگر هنرهای فیلم که زیاد به چشم میخورد، هنر تصویر برداری است. دوربین به خوبی حرکت می کند، قاب بندی و رنگ و نور را به خوبی میشناسد و درست و صحیح گام بر می دارد تا ما حظِ بصری نیز ببریم. خشونت کمِ موجود در فیلم غالبا تلطیف شده است و آزار دهنده نیست، به جز یک صحنه که ما به رویا و خواب پسر بچه که قهرمانِ داستان است راه پیدا میکنیم و صحنهی تیر خوردنِ غارتگران فیلم را میبینیم.
فیلم لحظات فان و طنزِ موقعیتِ خوبی را در خود دارد؛ برای مثال به یادبیاوریم صحنهی تعیقب و گریزِ پلیس و دزدانِ دو کودک و گنج را. در آن صحنه دزدان به وسیلهی پرتاب کردن هندوانه و شیرِ پاکتی و … به شیشه ی ماشینِ پلیس، سعی در انحراف آن ها دارند و همین مساله باعث خندهی مخاطبین در هر ردهی سنی میشود، در حالی که فیلمساز میتوانست با استفاده از آکسسواری چون اسلحه، خشونتِ اضافه به فیلم اضافه کند.
فیلم پایان بندی بسته و مطلوبی دارد که با غلبه ی قهرمان بر ضد قهرمان به پایان میرسد و روایتِ کلاسیکِ مطلوب خود را به پایان میرساند.