زایندهرود آب داشت و من که برای داوری بخش جدیدی به جشنوارهی کودک و نوجوان ایران در اصفهان رفته بودم، امیدوارتر از پیش بودم.شاید به خاطر تولد این بخش متفاوت در کنار فیلمهای سینمایی که همیشه به شکل کلاسیک در جشنوارهی کودک حضور دارند. بخش “وبسری”.
“وبسری”ها را چندسالی است که در فضای وب دیدهاید و آنها را میشناسید. “دیریندیرین” و “سوریلند” از معروفترین مدلهای داخلی وبسری هستند که جایشان را بین مخاطب باز کردهاند و نه فقط در حوزهی تولید محتوا که در مسیر کسب و کار محتوا هم فضاهای جدیدی را آزمودهاند.
بیشتر از ۲۵ اثر را در جشنواره به همراه دوستان داور دیگرم، “مژده لواسانی” به عنوان کارشناس بخش رسانهای وب و “امین حقشناس” به عنوان متخصص بخش هنری وبسری دیدم و به نظرم رسید که جشنواره امسال کاری را انجام داد که پیش از این باید در جشنواره پویانمایی کانون پرورش فکری انجام میشد. دیدن این تحول در حوزهی تولید محتوا و جدی گرفتن بازیگران آن که شیوههای خلاقانهای را برای جذب مخاطب امتحان کردهاند!
نکته جالب شاید این بود که به خاطر مختصات ویژه قالب وبسری و شکل ویژهی درآمدزایی از طریق آن، برگزیدگان در دو بخش “هنری” و “کسب و کار” با هم رقابت کردند. چرا که دیگر “جذاب بودن” و خلق راههای تازه در حوزهی اقتصاد تولید محتوا به اندازهی کیفیت هنری مهم تلقی میشود!
پروسهی طولانی تولید یک اثر سینمایی که در بسیاری از موارد منجر به آرشیو شدن اثر و یا شکست در اکران میشود و با صرف هزینههای هنگفت بدون هیچ بیزینسپلنی از ابتدا تنها با شیوههای قدیمی کسب درآمد از یک اثر هنری چرخهای امتحان شده را طی میکند، در تولید وبسریها کاملا دگرگون شده است.
حالا میشود با صرف هزینهای کمتر و خلق بیزنسپلنهای متنوع از حوزهی تبلیغات گرفته تا آموزش، به جهان نسل بعدی تولید محتوای تصویری در محیط وب فکر کرد و امکانات و ظرفیتهای آن را گسترش داد. همانطور که این ظرفیتها مدتهاست که در بیرون مرزها با تولید انواع سریالهای وبسری مثل House of cards، بهرهگیری از پتانسیلهای VR و AR ، شبکههای پخش اینترنتی و اشکال دیگر در حال گسترش دادن بازار تولید محتوای اینترنتی است!
**
راههای نرفته در این کار هم، مثل خیلی کارهای دیگر در ایران، بسیار است. تقریبا در حوزهی تولید محتوای وبسری در بخش خردسال و کودک در نقطهی صفر ایستادهایم.
به جز یکی دو مورد تولید محتوای وبسریمان در حوزهی آموزش متوقف به تولید موشنگرافیکهای شبیه به هم است و سعدیوار همچنان به دنبال ساخت مجموعههای پیاممحور با شعارهای مستقیم هستیم که پیش از بازی میدانیم آن را در برابر مخاطب باختهایم.
همانطور که شبکههای اجتماعی با باز کردن درهای جدید برای کسب و کارهای کوچک، قدمی در حوزهی نگاه متفاوت به اقتصاد و بازار اینترنتی برداشتند، آن چه که دارد در حوزهی اقتصاد وبسریها هم اتفاق میافتد، پدیدهای جذاب، جدی و قابل مطالعه است. اگرچه طبق معمول اول مخاطبها هستند که جلوتر راه میافتند و راه را میسازند و بعد تولیدکنندگانند که دوان دوان باید دنبالشان بدوند!
**
اصفهان، شهر دیوارها، درها، نقش و نگارها، سنگفرشها، پلها و مسجدهاست. از پنجرهی اتاق ما در هتل زایندهرود پیدا بود و میشد بدون فکر کردن به پدیدهی جدید “وبسری”، غرق در این تمدن چندهزارساله لذتی برد و حالی کرد و غرق شد!
اما حقیقت این است که تجربهی رویارویی من با نوجوانان اصفهان، در کارگاه “کسب و کار قصه” که در آن دربارهی جدیدترین تحولها در حوزهی تولید محتوای بصری حرف زدیم، نمیگذاشت که من در پشت زنجیر عدالت آویخته از در مسجد جامع متوقف شوم و دلم را به دیدن منظرهی شبانهی زایندهرود که با قول شهردار در ایام جشنواره پرآب مانده بود، خوش کنم!
نوجوانها تشنهتر از این حرفها بودند که با آب زایندهرود به تنهایی سیراب شوند. آنها با سرهای فرو رفته در گوشی به دنبال حرفهای تازه بودند و هیچچیز برایشان از “جذابیت” مهمتر نبود!
در داوری امسال، چند ایدهی درخشان بود که امیدوارم به زودی به قول خودمان فضای وب را بترکاند. ما بین خودمان برای انتخاب کار بهتر میگفتیم “هر چه چِتتر، بهتر”!
و البته که در این چتبودگی رازی از خلاقیت و هوشمندی هست که آن را نخواهی فهمید مگر این که اگر نه همیشه، حداقل گاهی بتوانی “چِت” باشی!
در سرزمین وب گنجهای نهفته بسیار است! کافی است که گنجیابتان را روشن کنید و با خلق محتواهای تصویری متفاوت و نقشههای کسب و کارهای جدید، در نهایت چِت بودن به دنبال گنج بگردید!