بحث درباره سینمای کودک و نوجوان سالهاست به بحران مخاطب گره خورده است. بحرانی که منشأ آن را از یک سو باید در دلایل برون سینمایی مثل بیمیلی تهیهکنندگان در تولید فیلم کودک، ظهور سرگرمیهای تازه مثل بازیهای رایانهای یا برنامههای ماهوارهای و از سوی دیگر در دلایل درون سینمایی مثل ضعف فیلمنامهنویسی و قصهپردازی، کم بضاعتی تکنیکی و فنی، نبود خلاقیت و نوآوری در اجرا و در نهایت عدم فهم کودک جستوجو کرد. به بهانه برگزاری سیوسومین جشنواره فیلم کودک و نوجوان با علیرضا تابش دبیر این دوره از جشنواره و مدیر عامل بنیاد فارابی بهعنوان یکی از سیاستگذاران اصلی سینمای کودک درباره تلاشهایش برای رفع این موانع گفتوگو کردهایم.
در شرایطی که شیوع کرونا نه تنها سینمای ایران بلکه سینمای جهان را دچار بحران کرده، فلسفه برگزاری جشنوارههای سینمایی زیر سؤال است. بخشی از مخالفان بر این باورند که تزریق هزینه جشنوارهها به روند تولید یا کمک به هنرمندان خسارت دیده واجبتر از برگزاری جشنوارههاست. در چنین شرایطی با چه مؤلفههای قانعکنندهای تصمیم گرفتید جشنواره فیلم کودک و نوجوان را برگزار کنید.
این که جامعه بشری تا چه زمانی درگیر کرونا خواهد بود پیشبینی و چشمانداز روشنی وجود ندارد. طبق تخمین سازمان بهداشت جهانی بین یک و نیم تا دو سال آینده، جهان درگیر این ویروس خواهد بود و توصیه شده که ملتها و کشورها با پیشگیری، یا تغییر در سبک زندگی با این بیماری فراگیر کنار بیایند. در شرایطی که مهمترین فرصت اکران را از دست دادهایم و سینماها رونق پیشین را ندارند جشنوارهها بهعنوان سکوی معرفی آثار سینمایی باید با نوآوری حفظ شوند و هنرمندان مجالی برای معرفی تازهترین آثارشان را داشته باشند تا ضمن معرفی، نقد و ارزیابی آثار سینمایی، به نوعی بازاریابی برای این آثار فراهم باشد. این جشنواره بهصورت آنلاین، پیامآور این پیام باشد که سینما زنده است و با وجود همه سختیها، جامعه هنری راههای جایگزین عرضه جدید و فضاسازی رسانهای برای آثار سینمایی را پیدا میکند. با همین دیدگاه تصمیم بر این شد که از بستر فضای مجازی برای برگزاری جشنواره فیلم استفاده کنیم. از دستاوردهای مهم این بستر، فراگیری جشنواره است و به نوعی همه بچههای ایران میتوانند فیلمها را ببینند و داوری کنند. اگرچه جشنواره آنلاین جایگزین تام و تمام برای جشنوارههای سنتی و فیزیکی نیست اما طبق پیشبینی و بنابر شرایط موجود، با نسل جدیدی از جشنوارههای سینمایی رو به رو خواهیم بود که دنیای ناشناختهای است و با تجاربی که همه ما کسب میکنیم آرام آرام این جشنوارهها هم تکمیل میشوند و در آینده به شکل ایدهآلتر نزدیک میشوند.
با برگزاری فیزیکی جشنواره فرصتی برای بازاریابی و بهتر دیده شدن آثار فراهم بود اما الان بخشی از نگرانی فعالان این عرصه سرنوشت اکران این فیلمهاست.
امسال با تدابیری که در بخش فنی و بازار بینالملل جشنواره داریم بخش کتابخانه ویدیویی با همکاری پلتفرم هاشور بهصورت آنلاین برگزار خواهد شد. به نوعی تلاش کردیم بازار فیزیکی که پارسال در اصفهان اجرا کردیم امسال بهصورت آنلاین در دسترس مشتریان بازار قرار گیرد. در این کتابخانه ویدیویی ۴۰۰ فیلم مهم سینمای کودک و نوجوان ایران گردآوری شده است و پخشکنندههای داخلی و خارجی در پلتفرم عضو کتابخانه آنلاین جشنواره میشوند.
کمبود فیلمهای مخصوص کودک و نوجوان در پلتفرمهای آنلاین فیلم محسوس است در حالی که در شرایط امروز که کودکان خانهنشین شدهاند کتابخانه آنلاین میتواند منبع تغذیه کننده خوبی برای پلتفرمها باشد.
هدف از ایجاد این کتابخانه در دوره مسئولیت من در جشنواره فیلم کودک برای پاسخ به همین نیاز بود که دسترسی مشتریان به فیلمهای مورد علاقه کودک و نوجوان راحتتر شود. سال ۹۹ تصمیم گرفتیم فیلمهای در مالکیت بنیاد سینمایی فارابی را به پلتفرمها عرضه کنیم و خانوادههای ایرانی را به تماشای فیلمها در پلتفرمها دعوت کردیم. نوروز امسال که مصادف با دوران قرنطینه بود درخواستهای مطرح شده حکایت از این داشت که فیلمهای کودک و نوجوان در مقایسه با سایر آثار سینمای ایران کمتر در دسترس هستند. با همفکری شورای کودک و نوجوان بنیاد فارابی، فهرستی از فیلمهای محبوب سینمای کودک در ۳۰ سال گذشته سینمای ایران تهیه شد. فارابی مالک بخشی از این فیلمهاست و بخش دیگر متعلق به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، حوزه هنری و بخش خصوصی است.
همکاران ما در تماس با مالکان این آثار آنها را به عرضه فیلم در پلتفرمها ترغیب کردند. برخی از این آثار مشکل حقوقی دارد که باید رفع شود و آرام آرام از آرشیو به فضای اینترنتی و در محیط پلتفرمها عرضه شود.
از لزوم مهارت و سواد فیلم دیدن در کودکان گفتید. سالهاست که گلایه فعالان این عرصه از کمکاری آموزش و پرورش برای رونق سینمای کودک شنیده میشود، این نهاد چقدر در آموزش این مهارت نقش دارد.
طبعاً نقش نهادی مثل آموزش و پرورش خیلی مهم است. مخاطب انبوه گروه سنی کودک و نوجوان در تعامل و زیر نظر وزارت آموزش و پرورش است و این نهاد طی فرآیندی چند ساله میتواند ذائقه بصری و موسیقایی و…. دانشآموزان را سر و شکل بدهد. امروز با نسلی طرف هستیم که دارای سواد رسانهای کاملاً متفاوت است. پدران و مادران مربوط به نسل آنالوگ هستند اما بچههای امروز فهم دیجیتال دارند و در استفاده از تکنولوژی، جلوتر از والدینشان هستند. دسترسی نسل جدید به محصولات جدید و متنوع فرهنگی آسانتر شده و به تبع آن کار برای سیاستگذاران و تولید کنندگان سختتر شده است. فیلمسازان و دست اندرکاران تولید محتوای فرهنگی باید روی ذائقهشناسی، مخاطبسنجی و نیاز کودکان امروز کار کنند. مؤلفین و تولیدکنندگان آثار فرهنگی و هنری بخصوص سینمایی در کنار «هوش فرهنگی» باید «هوش تجاری» هم داشته باشند. البته منظور از هوش تجاری روی آوردن به کارهای زرد و سخیف نیست، بلکه بهعنوان مثال تولیدکنندگان آثار سینمایی باید به بازارهای موازی صنایع جانبی هم توجه کنند. در سال ۱۳۹۸ میزان کل فروش سینمای ایران در گیشه (اکران) ۲۹۰ میلیارد تومان بود و طبق پیمایش دیگری، بازیهای کامپیوتری در ایران گردش مالی ۳۲۰ میلیارد تومانی در سال ۱۳۹۸ داشت. برتری درآمد گیم نسبت به سینما در حالی است که سینما سوپراستار و کارگردانهای نامآشنا دارد و صاحب پهنه رسانه وسیعتری است. اتفاق خوبی است اگر تولیدکنندگان سینما، از صنایع مجاور هم مشارکت بگیرند و در مرحله ایده و فیلمنامه در تعامل با گیمنویسها، بازار موسیقی، عروسک، نوشتافزار و تبلیغات و مد، محصولات جذاب مطابق داستان فیلمها هم تولید کنند.
بهطور مشخص چه تعاملی با آموزش و پرورش برای ایام کرونا داشتهاید که در سیستم آموزش مجازی، استفاده از محصولات فرهنگی سینمای ایران هم مورد توجه قرار بگیرد.
آموزش و پرورش هم، مثل سینما و فضای آموزش عالی در چند ماه گذشته درگیر تکانه شدید کرونا شده و هم و غمش گسترش نرمافزار شاد است. وقتی به مرحله ثبات رسید، میتوان انتظار داشت که با توزیع محصولات فرهنگی این بستر جذابتر و گستردهتر شود. با مسئولان آموزش و پرورش مذاکراتی داشتیم اما همچون دبیر جشنواره، من که دغدغه امروزم تغییر شکل برگزاری جشنواره است، دغدغه مدیران آموزش و پرورش هم تغییر در نوع و بستر آموزش است. اجازه دهیم این بستر تثبیت شود، سرعت اینترنت تضمین شود و مسائل فنی و زیرساختی که حل شد، بعد به تولید و عرضه محتوای فرهنگی در شرایط جدید برسیم.
سالهاست درباره بحران مخاطب در سینمای کودک صحبت میکنیم اما وقتی بحث میزان فروش را جدی میگیریم و تمرکزمان بر گیشه است سینمای کودک به سمت سوژهسازی و فضاسازی فیلمهای جشن تولدی میرود. در دهه ۶۰ که سینمای کودک هر دو مؤلفه را مد نظر داشت، حمایتهای جدی میشد که فیلمسازان برای کودک و نوجوان فیلم بسازند. چرا این فیلمسازان امروز کار نمیکنند، ذهنشان از دنیای کودک دوره شده، با ظهور رقبای جدید از بازیهای رایانهای تا شبکهها ماهوارهای این توان وجود ندارد یا تغییر و تحولات دنیای اطراف کودکان زیاد است و نگرش کهنه سیاستگذاران مانع از آن میشود که وارد عرصههای جدید شویم.
بخشی از این اتفاق به گفته خود شما به تغییر نسل برمیگردد. فیلمهایی که در دهه ۶۰ و ۷۰ برای همنسلان ما جذاب بود برای مخاطب امروز که دسترسی آسانتری به محصولات متنوع فرهنگی در بستر اینترنت دارد جذاب نیست. نکته مهم دیگر استفاده از فناوریهای نوین در سینمای کودک و نوجوان است. سینمای کودک و نوجوان به مدد فناوریهای نوین، کارهای ترکیبی موسیقی و سایر تکنولوژیها، فضای فانتزی و جذابتری مییابد. ساخت فیلم ارزان در سینمای کودک یک مسأله است و سرمایهگذاری عظیم در بخش فناوری مسأله دیگری است. تولیدکنندگان باید برای شناخت ذائقه مخاطبین، وقت بیشتری بگذارند و نهادهای حمایتی نیز باید این بستر را فراهم کنند و با ایجاد فضای پژوهشی و تعامل بین دست اندرکاران امور اجتماعی و آموزشی و تعلیم و تربیت با تهیهکنندگان آثار، ارتقای کیفی این آثار را تسریع کنیم. یکی از این پارامترها رویارویی مستقیم فیلمسازان پیشکسوت با نسل نو است. سال گذشته در سومین المپیاد فیلمسازی نوجوانان، استادان پیشکسوت و مربیانی همچون مرضیه برومند، ایرج طهماسب، پوران درخشنده، ابوالفضل جلیلی، کامبوزیا پرتوی، وحید نیکخواه آزاد و… با نوجوانانی که از سراسر کشور به المپیاد راه یافته بودند، گفت و شنود داشتند و تجربیاتشان را به بچهها منتقل کردند. ما فرصتی فراهم کردیم تا نوجوانان علاقهمند به سینما از تجارب بزرگان سینمای کودک و نوجوان استفاده کنند اما همه این استادان به ما گفتند که ما هم نکات زیادی را از بچهها شنیدیم و بهتر دریافتیم که ذائقه این نسل چیست و بهدنبال چه دغدغههایی هستند. نسل ما آرمانها و ایدئولوژیها و تفکری داشت که شاید در نسل امروز وجود نداشته باشد، پس لازم است فیلمسازان پپشکسوت در حال و هوای نسل امروز قرار بگیرند و از فضای فکری آنها شناخت دقیق پیدا کنند. متأسفانه تهیهکننده ایرانی چون میداند که تأمین مالی بر عهده نهادهای حمایتی یا اسپانسرهاست، به ذائقه مخاطب توجه کافی نمیکند. سودش را در هزینه تولید به دست میآورد و دستمزدش را میگیرد و اساساً به فکر اکران و بازاریابی نیست. هم این نگاه برای سینمای کودک و نوجوان سم است و هم تفکر دبیری که برای پر کردن برنامه نمایش جشنواره، شتابزده و بدون مطالعه، فیلمی را به فیلمسازی سفارش میدهد. در این سالها ما تلاش کردیم به حیات طبیعی سینمای کودک نزدیک شویم و فیلمسازان برای سینمای کودک را دعوت کردیم، اما سفارش ندادیم.
اتفاقاً رویکرد درست همین است که اگر به تسلط و تفکر فیلمسازی اعتماد داریم منتظر درخواست او نباشیم خودمان (کانون پرورش فکری و فارابی) سراغش برویم و درخواست کنیم که به کار برگردد.
این دعوت اگر مبتنی بر انبوه تولید باشد خطرناک است اما اگر فارابی و کانون، کارگردانی را به خاطر استانداردهای درست فیلمسازی برای کودکان، دعوت به کار کند اشکال ندارد چون موفق است، بازار دارد، مخاطب دارد و… ولی اینکه مدیر جشنوارهای صرفاً از نگرانی اینکه ۶ ماه دیگر جشنوارهاش فیلم ندارد، بدون توجه به ساختار فیلمنامه و داستان و جذابیتهایش، قرارداد ببندد حاصلش فقط هزینه برای انبوه فیلمهایی است که جایی در اکران ندارد. اوایل سالهای ورود من به فارابی، ۴۸ فیلم کودک و نوجوان وجود داشت که صرفاً برای پر کردن جدول اکران جشنواره فیلم کودک ساخته شده بود و هیچ پخشکنندهای حاضر به پخش آن در سینما نبود. تلویزیون هم این فیلمها را از بنیاد فارابی نخرید. این روش، اتلاف سرمایه بود. بنابراین یکی از سیاستهای ما در بنیاد فارابی جلوگیری از همین رویکرد غلط بود که به فیلمساز التماس نکنیم که چون ما فیلم نداریم، بیا فیلم شخصی خودت را بساز حتی اگر به جنبههای فروش و بازار و جذب مخاطب التفاتی ندارد.
در عین حال قبول دارید که باید سراغ فیلمسازانی مثل ایرج طهماسب و حمید جبلی رفت.
حتماً. من چند ماه پیش با آقای ایرج طهماسب جلسه داشتم و درخواست کردم که کار جدیدی برای کودکان و نوجوانان تولید کنند که البته ایشان نکاتی را به درستی به عنوان موانع ذکر کردند از جمله تهیهکننده حرفهای که نقش مهمی دارد. تلاش ما این است که امثال آقای طهماسب،مرضیه برومند و… به دنیای فیلمسازی برگردند. با خانم برومند برای نگارش فیلمنامه «شهر موشها ۳» قرارداد بستهایم، طرح اقتباسی آقای رسول صدرعاملی بر اساس کتاب «زیبا صدایم کن» آقای فرهاد حسنزاده به تصویب رسیده است. طرح اقتباسی آقای ابراهیم فروزش برای داستان «پلو و خورش» اثر استاد هوشنگ مرادی کرمانی هم در شورای اقتباس تصویب شده و امیدواریم این فیلم بزودی جلوی دوربین برود. آقای محمدعلی طالبی با شراکت ۳۰ درصدی بنیاد فارابی هم یک تولید مشترک دارند. آقای مجید مجیدی هم که خوشبختانه با فیلم «خورشید» به دوره فیلمسازی درخشانشان رجوع داشتند. همه تلاشهای ما این است که بزرگان سینمای کودک و نوجوان در کنار جوانترها که در این سالها بخصوص در حوزه انیمیشنها آثار جذاب و پرفروشی داشتند در این حوزه فعالیت کنند. در سه چهار سال گذشته فیلمسازان جوانی همچون آقای سید محمدرضا خردمندان، سهیل موفق، خانم رقیه توکلی و… وارد فضای سینمای کودک و نوجوان شدند. نسل جدیدی از فیلمسازان در کنار پیشکسوتان برای جشنواره سال ۱۴۰۰ مشغول فعالیت هستند و این دستاورد خوبی است. میتوان امیدوار بود زمانی که ما بنیاد سینمایی فارابی را ترک میکنیم حسرت همیشگیمان از اینکه چرا بزرگان سینمای کودک دیگر فیلم نمیسازند، رفع شده باشد و فیلمسازان پیشکسوت در کنار فیلمسازان جوان و نوگرا، کارهای افتخارآمیزی برای ارائه و عرضه داشته باشند.
فارغ از ضعفهای تکنیکی که شاید نتوان نهاد خاصی را مسئول آن دانست آنچه به سینمای کودک در این سالها ضربه زده ضعف فیلمنامه است. در حالی که ادبیات کودک و نوجوان ما حاوی گنجینه غنی است.
از سال گذشته با همفکری شورای کودک و نوجوان بنیاد سینمایی فارابی، مشخصاً سایت «سینما قصه» را برای همین منظور طراحی و آمادهسازی کردیم تا فیلمسازان سینمای کودک را به سمت تولید این آثار سوق بدهیم. راهاندازی این سایت که حاوی خلاصه کتابهای محبوب کودکان و نوجوانان از نویسندگان ایرانی است به نوعی رجوع به همین ذخیره فرهنگی در ادبیات داستانی است. تهیهکنندگانی که مایل به تولید آثار سینمای کودک و نوجوان هستند را به این سایت ارجاع میدهیم و از آنها میخواهیم که کتابهای بارگذاری شده روی سایت را مطالعه کنند و اگر علاقهمند بودند پیشنهادشان برای تولید در شورای کودک و نوجوان بررسی میشود. طرح اقتباس بنیاد فارابی هم امسال برای اولین دوره برگزار شد. تفاوت این فراخوان با فراخوانهای قبلی، این است که پیشنهاد تهیهکنندگان برای آثار اقتباسی تضمین میشود، یعنی برخلاف جریان متداول گذشته که ممکن بود پس از بررسی با پیشنهادی موافقت نشده و بایگانی شود اما الان چون تهیهکننده پیشنهاد را مطرح کرده امیدواریم سمت و سوی تولید سینمای کودک و نوجوان و سایر ژانرها به سمت آثار اقتباسی برود. از میان ۵ کتاب برگزیده طرح اقتباس، دو اثر مربوط به آثار نوجوانان و کودکان است که همانطور که اشاره شد امیدواریم امسال توسط آقای صدرعاملی و ابراهیم فروزش دو فیلم کلید بخورد. در تولید مشترک با کشورهای خارجی هم امسال کار آقای محمدعلی طالبی بر اساس یکی از داستانهای آقای هوشنگ مرادی کرمانی در دست تولید است. درخصوص توجه به متن و ادبیات داستانی امسال یکی از سالهای پردستاورد بنیاد فارابی خواهد بود. شورای کودک و نوجوان بنیاد فارابی از سه سال پیش رویکردی اتخاذ کرده که به پیشنهادکنندگان جواب رد ندهد، به این معنا که اگر طرح پیشنهادی واجد جذابیتهایی بود در تعامل با اتاق فکر و گروه خلاق و در مشورت با اساتید بین رشتهای، نکات داستانی به طرح اضافه میشود تا واجد ظرفیتهای جذاب برای کودک و نوجوان شود.
برگزاری آنلاین جشنواره شرایطی فراهم کرده که تعداد زیادی از بچهها فیلم ببینند و داوری کنند، برای بچههای کمبضاعت که از دسترسی به تکنولوژی روز محروم هستند تدبیری کردهاید؟
سال گذشته که سیل در مناطق مختلف کشور بخصوص سیستان و بلوچستان چالش جدی به وجود آورد، همزمان با ایام جشنواره فیلم کودک برای مناطق سیلزده و ۱۴۳ منطقه از نقاط محروم کشور «سینما سیار» ارسال شد تا ظرف ۵ روز فیلمهای جذاب سینمای کودک و نوجوان را برای کودکان این مناطق نمایش بدهند که دستاورد جدید جشنواره کودک و نوجوان با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. از نمایش فیلم در تماشاخانه سیار یا همان اتوبوسهای بزرگ نمایش فیلم، در مناطق محروم اصفهان بازخوردهای خیلی خوبی از بچهها و خانوادهها گرفتیم. امسال هم پیشبینی کردهایم که در تعامل با ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در استانهای کشور و همینطور ستاد جشنواره فیلم کودک در اصفهان همین روند را داشته باشیم اما با مشکل کرونا مواجه هستیم. تجمع در محیط بسته برای کودکان خطرناک است و در فضای باز هم به خاطر خنک شدن هوا، نگرانیهایی وجود دارد. با وجود این اگر طبق صلاحدید و مصوبات شورای کرونا در هر شهر، امکان فعالیت سینما سیار وجود داشته باشد ما استقبال میکنیم.
چرا فعالیت سینما سیار محدود به ایام جشنواره است؟
در این زمینه فعالیت کانون پرورش فکری طی سال ادامه دارد اما تعداد اتوبوسهای کانون خیلی محدود است و نیاز به تجهیز ناوگان سینما سیار دارد که این بحث دیگری است.
در خیلی از مناطق محروم ایران بچهها از حق دسترسی به آب آشامیدنی سالم و خوراک محروم هستند و با این شرایط شاید خیلی عجیب نباشد که بخش زیادی از کودکان حتی درکی از سینما و سالن سینما ندارند. اینکه سینمای کودک جدی گرفته نمیشود چقدر متأثر از سیاستهای کلان نسبت به وضعیت کودکان در کشور است. در برنامههای تبلیغاتی ایام انتخابات مجلس و ریاست جمهوری صحبتی از برنامههایی برای کودکان نیست. بخشی از کمبودهایی که در سینمای کودک وجود دارد از این نگاه نشأت میگیرد که کودکان و دنیای کودکان فراموش شده است.
آنهایی که مخالف برگزاری همین جشنواره کودک و نوجوان هستند شاید باید مقابل پرسش شما قرار بگیرند. حقیقتاً اگر سینمای کودک و نوجوان که با بیمهری بخشهایی مختلف مواجه است، تعطیل شود آیا نامی از سینمای کودک و نوجوان میماند. اینکه چرا سیاستگذاران یا چهرههای سیاسی و احزاب در فرآیند انتخابات به کودکان توجه نمیکنند پرسش درستی است، اما عجیبتر اینکه چرا در طیفهای فرهنگی این بیتوجهی وجود دارد. این نقیصه امری فراگیر شده و نیاز به درمان دارد. از همین کارهایی که مثال زدید میشود شروع کرد یعنی پردیسهای سینمایی، پلتفرمها، فضای مجازی و سمنها میتوانند به پیشبرد تفکر حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان کمک کنند. ما امسال ۱۰ شاخص حقوق کودکان و نوجوانان را به عنوان معیار در اختیار اعضای هیأت داوران جشنواره قرار دادهایم و از آنها خواستیم نیم نگاهی هم به منشور حقوق کودکان داشته باشند. هر سال که همزمان با ایام جشنواره فیلم فجر، جشن سیمرغ و پروانهها را برگزار میکنیم و نوبت صبح جشنواره را در اختیار فیلمهای برگزیده کودک و نوجوان قرار میدهیم، عدهای خرده میگیرند که چرا فارابی نوبت صبح جشنواره را به فیلم کودکان اختصاص میدهد. در حالی که همه سینمای تهران و شهرستانها عصرها برای جشنواره فجر تجهیز میشوند و صبح سینماها خالی است. بچهها با موسیقی و فضای شاد و پرنشاط ۵ روز میهمان نوبت صبح سینماها هستند، این چه اشکالی دارد. سال گذشته به دلیل سیل سیستان و بلوچستان برگزاری این برنامه به این مناطق منتقل شد و هنرمندان سینمای کودک و نوجوان و فعالان این عرصه به مناطق محروم رفتند و بچهها با آغوش باز به استقبال شخصیتهای محبوبشان آمدند. همه اینها معجزه سینما است و در بحبوحه نگرانیها و شرایط سخت، میتواند فضای شاد و پرامید به بچهها هدیه کند.
سانسور و ممیزی در سینمای کودک چقدر دست و بال فیلمسازان را میبندد و آیا دغدغهها صرفاً مبانی روانشناسی و تربیتی کودکان است؟
در همه جای دنیا ادبیات، فیلم، تئاتر و موسیقی کودک و نوجوان دارای کدهای اخلاقی مشخصی است که توسط تولیدکنندگان محتوا باید رعایت شود. بجز این موارد، هیچ منع و محدودیتی در سینمای کودک ایران وجود ندارد. اگر کسی میخواهد لودگی کند جایش سینمای کودک و نوجوان نیست. این سازنده اشتباه آمده، باید سراغ جای دیگری برود و سرمایهاش را آنجا خرج کند.
عروسکهای محبوب نسل ما
زادگاه من سینما نداشت. به تهران یا مرکز استان که میآمدیم، سینما هم میرفتیم. نسل ما پیوند نزدیکی با تلویزیون داشت یعنی همان شبکههای یک و دو سیما. نسل «قصههای مجید»، «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «مدرسه موشها» و… یکی میگفت «شهر موشها» گربه ترسناکی داشت اما لابد خبر نداشت که برخی از کاراکترهای دوران ما ژانر وحشت بود. با وجود این ما اغلب آنها را دوست داشتیم. کاراکترهای «مدرسه موشها» محبوب همه ما بود. برای من هم جذاب بود و خیلی دوستشان داشتم. نسل ما، نسل این سریالها و فیلمها بود که بعدها سر از سینما در آوردند. مخاطب دوست دارد شخصیتهای محبوبش داستان داشته باشد و با آن سرگرم شود. از این دست شخصیتهای عروسکی محبوب، همین«جناب خان» است. کاش خالقان این کاراکترها از همان ابتدا به جنبههای حقوقی قرارداد دقت نظر بیشتری داشته باشند و از ظرفیت محبوبیت این عروسکها، بهتر و بیشتر در سینما برای مخاطبان کودک استفاده شود.
مجید همه شهرها
برای من بهعنوان دانشآموز فرزند کویر، «قصههای مجید» جایگاه ویژهای داشت. رئال بود و حس قرابت زیادی با او داشتم. نوع دیالوگها، رفتارش و فضای تاریخی شهر اصفهان به فضای تاریخی شهر ما نزدیک بود. لهجه و اثرگذاری و داستانگویی«قصههای مجید» این سریال را برای من خاص کرده بود. یکی از رؤیاهایم برای سینمای کودک همین است؛ سینمایی که به واسطه آن کودکان چیزی که فرهنگ ایرانی را از فرهنگ سایر کشورها متمایز میکند بشناسند البته مخالف جدی طرح موضوعات و شعارهای گل درشت هستم. با حفظ وجه قصهگو، فانتزی و خیالپردازانه در سینمای کودک و نوجوان آرزو دارم کارهایی متناسب با معماری و فرهنگ فضای شهرهای مختلف برای کودکان ساخته شود. اگر داستان جذابی از هر شهر به دستم برسد حتماً استقبال میکنم. خوشبختانه در اصفهان، لرستان، یاسوج و یزد تولیداتی داشتیم و همین روزها در سیستان و بلوچستان یک فیلم کودک در مرحله پیش تولید است. نگاه بومی و محلی با فکر جهانی؛ یعنی این که بتوانیم فضای فرهنگی ایران را در فیلمهای کودک و نوجوان منعکس کنیم ولی حرف جهانی بزنیم. مخاطب جهانی پای فیلم ما بنشیند و دیدن فیلم را به دیگران هم توصیه کند.