حسین صادقی | حسین قناعت سال هاست در عرصه ی فیلم کودک و نوجوان قدم بر می دارد و به نظر می رسد که توانسته است جایگاه خود را در این حوزه ی مهم پیدا کند . امسال با اثری از دیدگاه حسین قناعت روبه رو هستیم که به نظر می رسد از منظر اندیشه با دو جو غالب در جامعه ی امروز وارد چالش می شود . از سویی تقابل میان فقر و ثروت را به تصویر می کشد و از سویی دغدغه ی حفاظت از محیط زیست را دارد که هر دو قابل تحسین اند.
داستان در مرز های واقعیت و خیال قرار دارد و کودک های ماجراجوی قصه که از شرایط بد مالی والدین خود دچار سرخوردگی هستند همزمان می خواهند از قطع شدن درختان اردوگاه نیز جلوگیری کنند.
تجربه همواره راهی از شناخت است که در یادگیری و بسیار موثر بوده و دارای ماندگاری بالایی می باشد. فلسفه تجربه و آزمودن زیستن با والدین دیگر هر چند در واقعیت امکان پذیر نیست و در بستر خیال می تواند جریان یابد اما در یادگیری و رسیدن به نتیجه اخلاقی مبنی بر دانستن قدر تلاش های والدین نکته ای قابل تامل در نگاه حسین قناعت است با این که به طور کلی فیلمنامه و پرداخت آن از کلیشه ها به دور نیست و همچنین در طراحی و مسئله ی زیبایی شناختی عناصر خیالی داستان می شد با وسواس و دقت بیشتری عمل کرد.
نکته ی قابل ذکر دیگر در برخوردی است که مادر عسل و سامیار در واکنش به اعتراض آن ها نسبت به وضع نه چندان مساعد اقتصادی خانواده دارد و به جای دیدن رنج های دو کودک و همچنین همدلی و بودن در کنار آن ها، با پرخاشگری و ایجاد تجربه ی دردناک شرم، به نوعی سعی در پاک نمودن صورت مسئله دارد. اختلاف های طبقاتی و فاصله ی میان دارا و ندار همواره از مسائلی است که ممکن است درد بسیاری را برای افراد مختلف در سطوح پایین تر جامعه در بر داشته باشد و صحیح ترین نوع برخورد در مقابل این درد ، همدلی و نوازش عاطفی از سوی والدین است.
به طور کلی هر چقدر موضوعاتی که کارگردان فیلم به همراه انبوهی از بازیگران نام آشنا انتخاب کرده است. مناسب شرایط حال و روز جامعه است، به نظر می رسد پرداخت آن برای کودک امروزی و نحوه ی بیان این مسائل چنگی به دل نمی زند. چه بسا بسیاری از آثاری که در معنای واقعی آن (برای کودک) هستند اما دارای قالبی استوارتر و دلنشینتر هستند.