کیکاوس زیاری| یکی از شگفتیهای بزرگ جشنواره با برپایی اولین دوره مستقل آن در شهر اصفهان، در اواخر دهه شصت رخ داد. این شگفتی که باعث تعجب و حیرت تقریبا تمام مهمانان جشنواره شد، نمایش عمومی یک فیلم جنجالی و پرسروصدا یا حضور یک ستاره مشهور و محبوب قشر سنی کودک و نوجوان نبود. در حقیقت این شگفتی در کنار برنامههای اصلی جشنواره و در جنب این برنامهها اتفاق افتاد. در کنار هیات داوران حرفهای و بزرگسال جشنواره، یک هیات داوران کودک و نوجوان هم حضور داشت که باید بعد از تماشای فیلمهای بخش مسابقه، رای خود را به داخل گلدانهای مخصوصی میانداختند که برای این منظور درست شده بود. در ترکیب هیات داوران، بیش از صد دانش آموز دوره دبستان و راهنمایی استان اصفهان حضور داشت. در همان یکی دو روز اول برپایی جشنواره، یک برنامه دیدار این گروه داوران با فیلمسازان کودک و نوجوان برپا شد. این برنامه که تا حد زیادی شبیه برنامههای پرسش و پاسخ گروهی است، به بحث و گفتگوی دو طرف در رابطه با سینمای کودک و نوجوان و کارهایی که هنرمندان این ژانر باید انجام دهند، مربوط میشد که در بعضی مواقع به جدل هم کشیده شد. بچههای شرکتکننده در این برنامه با نوع پرسشها و صحبتهایشان بهشدت همگان و بهخصوص فیلمسازان را شگفتزده کردند. قبل از برپایی برنامه، تقریبا تصور همه این بود که بچه ها تعدادی پرسش معمولی مطرح خواهند کرد و صحبتهایی معمولی انجام خواهد شد. اما حرفهایی که بچه ها زدند، بهشدت حرفهای بود و نشان میداد که آنها به شکلی جدی سینما و فیلمسازی را دنبال میکنند و اتفاقا باید آنها را جدی گرفت. فیلمسازان کودک و نوجوان در این جلسه متوجه این نکته شدند که باید این گروه سنی را جدی بگیرند. مشخص شد بچهها بسیار آگاه و نکتهسنج هستند و تعریف داستانهایی تصویری برای آنها باید کاملا با دقت انجام شود. این بچهها کسانی نیستند که به راحتی گول حقههای مختلف فیلمسازان را بخورند و هر فیلمی را به عنوان اثری مقبول و قابل تماشا قبول کنند. بعد از پایان جلسه، ولولهای در بین هنرمندان سینمای کودک و نوجوان برپا شده بود و آنها به صورت تنها یا دستجمعی مشغول صحبت و تبادلنظر با آنها شدند. هنرمندان سینمای کودک و نوجوان، بعد از این جلسه، متوجه این واقعیت شدند که بچهها اصلا شبیه آن تصوراتی نیستند که آنها تاکنون داشتهاند و باید با ساخت فیلمهایی بهتر و با کیفیت داستانی و فنی بالاتر، سعی کنند پاسخگوی مطالبات جدید این گروه سنی باشند. من که به عنوان خبرنگار و نویسنده سینمایی هفته نامه سروش مهمان جشنواره بودم، صحبتهای این جلسه جالب و فراموشنشدنی را در دو کاست ضبط کردم. یکی دو هفته بعد از پایان جشنواره و در یکی از روزهای پائیزی که در دفتر مجله بودم، «مرضیه برومند» فیلمساز خوش اخلاق و فعال سینمای کودک و نوجوان را دیدم. بعد از خوش و بشهای معمول، صحبت به جشنواره کودک و آن جلسه جذاب کشید. به برومند گفتم نوار آن جلسه را به صورت کامل دارم و بخشهایی از آن را برای چاپ در سروش به روی کاغد پیاده کردهام. دیدم که او بهشدت تعجب کرد و پرسید که آیا بهراستی متن آن صحبتها را دارم یا نه. وقتی پاسخ مثبت مرا شنید، دوان دوان رفت و دو نوار خام ضبط برایم آورد و گفت این نوارهای خام را بگیر و آن دو نوار را به من بده. با شدت و با علاقه از آن جلسه یاد کرد و گفت میخواهد هم دوباره تمام آن صحبتها را بشنود و مرور کند و هم بسیار دوست دارد متن آن حرفها را برای خودش داشته باشد. نظرش این بودکه آن صحبتها کمک بسیار زیادی به او به عنوان فیلمساز کودک و نوجوان میکند تا در آینده فیلمهای بهتری برایشان بسازد. حالا نمیدانم خانم برومند هنوز آن نوارها را با خودش دارد یا نه؟!