اثر«خیرالله تقیانی پور» از جهت نگاه به موضوعاتی مانند جنگ، تبعیض نژادی، غربت، خشونت و موضوعاتی از این قبیل، از دریچه نگاه کودکان ارزشمند و قابل تحسین است و واجد مؤلفه های روانشناحتی متعددی است که بر قابلیّت تحلیل و بسط آن میافزاید.
فیلم«اینجا خانه من است» به کارگردانی «خیرالله تقیانیپور» و تهیهکنندگی «جواد نوری» در سی و دومین جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوانان به روی پرده رفت.
به گزارش شبستان؛ خرمشهر از اواخر دهه پنجاه تبدیل به شهری شد که شنیدن نامش باعث هجوم خاطرات و هیجانات مختلف بر ایرانیان میشود. از همین رو آثاری که به این شهر اشاره میکنند برای مخاطبین خود وجوه دراماتیک پیش ساخته دارند. فیلم «اینجا خانه من است » روایت روزهای ابتدایی دفاع مقدس و ورود نیروهای بعثی به خرمشهر و مقاومت نیروهای مردمی، نظامی و انتظامی در برابر نیروهای مهاجم از نگاه یک کودک عراقی است.
این فیلم روایتگر ورود عراقیها به خرمشهر از دیدگاه کودکی عراقی به نام «طاهر» است. جنگ، تنهایی و غربت سه چالشی هستند که طاهر با آنها رو بهرو است. مواجهه با هر یک از این مشکلات در دورهی حساس کودکی میتواند صدمات جبران ناپذیری به شخصیت او زده و سبب ایجاد مشکلات و اختلالات روانشناختی در بزرگسالی او شوند.
«جفری یانگ» روانشناس برجسته و نظریه پرداز «متد طرحواره درمانی» پنج نیاز هیجانی اصلی فرد را دلبستگی به دیگران، خودگردانی و هویت، آزادی در بیان نیازها، تفریح و محدودیت های واقع بینانه میداند. برای کودک جنگ زده به نوعی هر پنج نیاز طرح شده توسط یانگ، ارضا نشده و سبب شکلگیری طرحواره های متعدد در آنها میشود.
طاهر به دلیل نژاد، ملّیّت و زبان متفاوت از سایرین نمیتواند با آنها ارتباط درستی برقرار کند و به همین سبب از بیان آزادانهی نیازهای خود و صمیمیّت با دیگران باز میماند. به همین سبب طاهر دچار بی اعتمادی، انزوای اجتماعی، نقص و شرم و بازداری هیجانی شده است.
اکرم، معلم مدرسه است و او و سایر دوستان عراقیاش را تحت حمایت خود قرار میدهد و سعی در ارضای نیازهای آنها دارد. همین امر سبب دلبستگی طاهر و سایر کودکان عراقی به او شده است. کودکانی آسیب دیده که از طرفی به دنبال یک پناه و پشتوانه میگردند؛ زیرا نیاز به آن دارند و از طرف دیگر نمیتوانند به کسی اعتماد کنند.
«محمود» در دیگر سو شخصیّتی است نژادپرست که به دلایلی نامعلوم در فیلم از کودکان و مردم عراق متنفر است. رفتارهای او بر احساس ناامنی کودکان دامن میزند.
طاهر در طی اتّفاقات داستان دست به ریسکی بزرگ میزند. ریسکی که موتور محرّک آن، دلبستگی طاهر به اکرم و طرحوارهی نقص و شرم در اوست. طاهر میکوشد از این طریق خود را اثبات کند تا سرپوشی بگذارد بر احساس شرمی که گریبان او را گرفته است.
از سویی دیگر رفتار محمود از دیدگاه «کوهات» روانشناس بزرگ معاصر قابل بررسی است. کوهات معتقد است؛ کودک حس وابستگی و استقلال طلبی دارد. توجه کافی و ارضای درست نیازهای کودک سبب میشود که او تصویری مطلوب و یکپارچه از شخصیّت خود داشته باشد. از آن سو عدم توجه کافی به کودک و تحسین از طریق قهرمانان زندگی او که معمولا همان والدین او هستند، سبب میشود روان کودک چندپاره شود. کودکی که احساس ارزشمندی نکند در سنین بالاتر از طریق مکانیزمهایی مانند ایدهآل سازی، همانندسازی، جبران افراطی سعی میکند احساس حقارت خود را پوشانده و امنیّت درونیاش را تأمین کند.
انواعی از برتری طلبی در قالب باورهای نژادی، دینی، سیاسی، ملّیّتی خود را نشان میدهد، و شخصیت محمود در فیلم «اینجا خانهی من است» از طریق نژادپرستی این حقارت درونی را پنهان میکند. در واقع او نقص خود را اینگونه بیرونی کرده و از مواجهه با آن فرار میکند.
وجود صحنههای دلهرهآور و خشن متعدد و التهاب قابل لمس در این اثر سینمایی است که تماشای آن برای مخاطبین زیر ۱۵ سال مخاطره آمیز کرده و در سنین پایینتر احساس نا امنی و اضطراب ایجاد مینماید.
در مجموع اثر «خیرالله تقیانی پور»را میتوان واجد مؤلفه های روانشناحتی متعدد دانست که بر قابلیّت تحلیل و بسط آن میافزایند. همچنین از جهت نگاه به موضوعاتی مانند جنگ، تبعیض نژادی، غربت، خشونت و موضوعاتی از این قبیل، از دریچه نگاه کودکان ارزشمند و قابل تحسین است؛ زیرا کمتر شاهد این نوع نگاه در آثار ایرانی بودهایم./
یادداشت از معین مهرعلیان