علیرضا خمسه: برای رشد تخیل در کودک باید قوه مشاهده او را تقویت کرد

«علیرضا خمسه» در مقاله‌ای تحت عنوان «مفهوم تخیل» که در دوره هشتم جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان ارائه داده است به تشریح مفهوم تخیل و فانتزی پرداخت.
به گزارش ستاد اطلاع‌رسانی جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان، «علیرضا خمسه» دانش‌آموخته مدرسه ون سن، آتلیه اگوستوبوال و آتلیه سیته یونیورسیته پاریس، بازیگر، فیلم‌نامه‌نویس، کارگردان در حاشیه برگزاری هشتمین دوره از جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان که در سال ۱۳۷۱ در شهر اصفهان برگزار شد، در یکی از سلسله سمینارهای تخصصی آن دوره، مقاله‌ای تحت عنوان «مفهوم تخیل در سینمای کودک» را ارائه کرد. این مقاله که در شماره اول از دوره پنجم فصلنامه فارابی (زمستان ۷۱) به چاپ رسید به بررسی مفهوم تخیل از دوران مکاتب فلسفی تا تعریف امروزی این پدیده در سینما به روایت این فعال سینمای کودک و نوجوان پرداخته است.
مقدمه ؛ دنیای به ظاهر ساده اما پیچیده کودکان
دنیای کودکی در عین سادگی و بی آلایش بودن، از پیچیدگی‌هایی برخوردار است که راهیابی به آن را – هرچند در وهله ا ول آسان به نظر برسد- دشوار ‌می‌سازد. بنابراین بدون مجهز شدن به علم و آگاهی مورد نیاز نمی‌توان به این حیطه مهم تعلیم و تربیتی وارد شد. به کمک روانشناسی رشد ما درمی‌یابیم که کودکان چگونه فکر می‌کنند چگونه استدلال می‌کنند و نیز چطور به درک جهان نائل می‌شوند.
تخیل
بر اساس عامیانه‌ترین برداشت از مفهوم فانتزی و تخیل که در عین حال شایه ترین آنها نیز است، هر نگرش خیال بافانه، غیر واقعگرایانه و گاه حتی نامعقول، فانتزی تلقی می‌شود. این استنباط از فانتزی و تخیل که به طور اختصار «واقعیت گریزی» نامیده می‌شود، یکی از آفت‌های موجود سینمای کودک ما است. چنین نگرشی به تخیل، ناگزیر منجر به گشورن چشم اندازی از یک سینمای خشک و خالی از روح کودکانه خواهد شد. بدیهی است که سینمای کودک باید چشم مخاطبان خود را بر واقعیت‌های پیرامونشان بگشاید. اما این امر تنها توسط ابزاری می‌تواند صورت گیرد که از جنس دنیای خود آنان باشد و آن هم چیزی جز «تخیل» نیست.
بررسی تخیل
امیل روزت نویسنده کتاب روانشناسی تخیل معتقد است از دیدگاهی ظاهرا متناقض، هرچه موضوع پژوهش خود یعنی تخیل را ژرفتر بکاویم، آن موضوع در نگاهمان معمایی تر جلوه خواهد کرد. تاریخ فلسفه حکایت از نگرش‌های متفاوت و گاه متضاد درباره تخیل دارد. از افلاطون پندار گرا که معتقد بود تخیل تنها به خدایان تعلق دارد تا دکارت و اسپینوزای خردگرا که پایایه‌های تخیل را بیشتر در پیوند با تفکر منطقی می‌دانستند و نیز فیلسوفانی مانند پاسکال و نیوتن که تخیل را در برابر خردگرایی نهادند و یا تا نیمه قرن نوزدهم که شاهد دگرگونی جدی در نگرش روان‌شناسان نسبت به تخیل می‌شویم، با مجموعه متنوعی از افکار و دیدگاه‌ها روبه‌رو می‌شویم که بر اهمیت مسئله می‌افزاید.
مفهوم تخیل
اغلب مفاهیمی مانند تخیل، تصور، تجسم، تذکر یا یادآوری و حافظه با هم یکسان انگاشته می‌شوند. برای مثال عامیانه‌ترین تعریف از تخیل که معتقد است «احیای احساسات در غیاب موجبات یا مقدمات خارجی آنها تخیل نام دارد.» اما تخیل ویژگی عمده‌ای دارد که در هیچ یک از آن مفاهیم وجود ندارد و آن «ابداع صور» و یا «خلق صور ذهنی جدید» است.
انواع تخیل
تخیل به معنی وسیع کلمه بر دو نوع است: تخیل حضوری و تخیل ابداعی. تخیل وقتی حضوری خوانده شود که اموری که سابقا ذهن را عارض شده‌اند، با همان ترکیب قبلی خود حاضر شوند. تفاوت این نوع تخیل با حافظه در میزان شدت و صراحت آن است.برای مثال، در نظر آوردن اجمالی یک منظره حافظه نامیده می‌شود لیکن تصور جزییات آن منظره تخیل حضوری خواهد بود. اما خلق ترکیبات تازه و یا صور ذهنی جدید، تخیل ابداعی نام دارد که خود به دو صورت عارض می‌شود:
۱. تخیل انفعالی که بدون اراده شخص صورت می‌پذیرد مانند خیالبافی، توهم و رویا.
۲. تخیل ادراکی که تحت تاثیر تعلیم و تربیت و به‌تدریج مانند موجود زنده‌ای که اعضایش به تناسب پرورش می‌یابند، به وجود می‌آید. این نوع از تخیل، در واقع وجه عالی تخیل ابداعی است.
تخیل در کودکان
تخیل در کودکان طبق نظر روانشناسان از نوع تخیل «انفعالی-ابداعی» است و چند ویژگی منحصر به فرد دارد.
۱. مبالغه آمیز است، به این معنا که همه چیز را بزرگ و زیاد می‌کند، اعم از وقایع و سرعت جریان آنها و ارزش و عظمت اشیا و قوت و ثروت اشخاص.
۲. جام بخشی می‌کند. یعنی کودکان، همه چیز را جاندار می‌پندارند. به همین علت نسبت به آنها رفتار و گفتار متناسب با این پندار روا می‌دارند.
۳. عالمی خیالی ایجاد می‌کند که زیباتر و بهتر از عالم واقعی است.
۴. عناصر تخیل کودک در عین حال که معدود هستند، بسیار مبهم و تعبیر پذیرند. البته این ابهام و تعبیر پذیری را دلیل عمده قوت تخیل کودکان می‌دانند. چرا که این صفت به آنان اجازه می‌دهد در یک چیز معین، هرچه می‌خواهند ببینند و بیابند.به دلیل نقشی که تخیل در ذهنیت کودکان ایفا می‌کند، بسیاری از فلاسفه قدیم و حتی روان‌شناسان معاصر در اهمیت بخشیدن به آن دچار افراط شده‌اند. این گروه از متفکران معتقدند که تخیل تنها به کودکان تعلق دارد ولاغیر. به عبارت دیگر جریان تخیل و سن را با یکدیگر در ارتباط مهکوس می‌بینند. طبق این نظیریه شخصیت انسان در دوره پس از رشد کمتر خلاق است.
آنچه از طبقه بندی تخیل و بررسی ویژگی‌های آن می‌توان نتیجه گرفت این است که هر نوع تخیل نمی‌تواند زمینه مناسبی برای رشد ذهنی کودکان را فراهم آورد.
نتیجه تخیل در سینمای کودک
برای رشد تخیل ادراکی-ابداعی و یا به عبارت دیگر همان وجه مثبت تخیل نخست باید قوه مشاهده کودکان را تقویت کرد. با توجه به تعاریفی که از مفهوم تخیل به دست آمد، می‌توان از سینما به دلیل مکانیزم تاثیرگذار آن انتظار داشت وقتی سر و کارش با کودکان می‌افتد، به گونه‌ای عمل کند که آنان به طور نامحسوس و بدون اجبار به تخیل مثبت و تفکر انگیخته شوند.