معین مهرعلیان | دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه سپینزای رم
افشین هاشمی در آخرین اثر خود، پسران دریا، به سراغ دو روایت از دو منتهای شمالی و جنوبی ایران رفته است. شهرهایی که گرچه هر دو در کنار دریا قرار گرفتهاند اما سایر ویژگیهای اقلیمی باعث شده فرهنگها و خرده فرهنگهای بسیار متفاوتی داشته باشند.
پسران دریا در هر دو اپیزود خود نوجوانی را در محوریت روایت خود قرار داده است که به دلایلی جدا از پدر و مادر خود زندگی میکنند و زندگی روزمرهشان نه در مدرسه، جایگاه معمول کودکان و نوجوانان، که بر سر نوعی کار میگذرد. تقابل فرهنگ،سبک زندگی، کار، روحیات و در نهایت جهانبینی لوچو (نوجوان شمالی) و منگوش (نوجوان جنوبی) جذابیتی روایی و بصری برای بیننده ایجاد کرده و مجاورت آنها چنان که در نظریهی گشتالت میبینیم، چیزی فراتر از دو تکه به بیننده هدیه میکند.
یکی از مولفههایی که در جای جای فیلم به چشم میخورد، امر جنسی است. نوجوان در مسیر جامعهپذیری و هویتیابی خود باید از پسرانگی عبور کرده و به مردانگی برسد. در واقع یکی از بخشهای مهم هویتیابی، یافتن هویت جنسی است. در این مسیر حامعه و فرهنگ نقش مهمی ایفا میکنند. جنسیت بر خلاف جنس، برساختی اجتماعی است و نوجوان بر اساس جامعه و فرهنگی که در آن زندگی میکند، ویژگیها و نقشهای جنسیتیاش را کسب میکند. در بخشهای شمالی ایران، کُشتی از نمادهای مردانگیست. لوچو از طریق پیروزی در کشتی درآمد کسب میکند. در واقع او از این طریق هم به قدرت فیزیکی (که نماد مردانگی در دوران قدیم) میرسد و هم به پول (نماد مردانگی در دوران جدید). همراهی لوچو با اسکندر (با بازی افشین هاشمی) نیز حائز اهمیت است. در حافظه جمعی ایرانیان، اسکندر از جمله اسمهایی است که با مردانگی پیوند خورده و بار جنسیتی نسبتا زیادی دارد. شخصیت اسکندر نیز در همین راستاست: مردی با ریشهایی نامرتب و بدنی پر مو که غالبا زیرپوشی سفید بر تن دارد، مکرر سیگار میکشد و وسیله نقلیهاش وانت است. بزرگی وسیله نقلیه نیز همواره تداعی کنندهی مردانگی است چنان که وقتی میشنویم فرد ناشناسی راننده وانت یا وسیله نقلیههای سنگین است انتظار داریم مرد باشد. اسکندر بارها بر موفق بودن و وجایگاه اجتماعی خود تاکید دارد، ویژگیهایی که برای انسان متمدن و به خصوص در عصر مدرن به ویژه برای مردان حیاتی است و به انتخاب همسر و انتقال نسل کمک میکند و قدرت بدنی و سایر ویژگیهای مذکور دیگر کافی نیست.
در سمت دیگر، در اپیزود دوم، کلیدواژههایی چون عشق، تعصب و غیرت رخ مینماید. زنانگی با حضور یمنا (با بازی مونا فرجاد) و زن عمو و دخترعموهای منگوش بیشتر به چشم میخورد. اگر در اپیزود اول، اسکندر برای دیدار معشوقهاش لباس نو بر تن میکند و ادکلن استفاده میکند، در این سمت یمنا با ناز زنانه و آرایش و حنا بستن سعی در جلب توجه جنس مخالف دارد. منگوش خود را متخصص عشق میداند. در اینجا مردانگی با توانایی جذب زن تعریف میشود و زنانگی با توانایی دل بردن از مرد. منگوش به یمنا که بیوه است، زنانگیاش را یادآوری میکند و در این مسیر به او کمک مینماید تا پزشک متمول شهر را به خود جذب کند اما دچار احساسات دوگانه میشود. غیرت (Jealousy) احساسی است سالم که در آن فرد تلاش میکند معشوقهاش را جذب خود کرده و از رابطهاش مراقبت کند. از برخی سکانسهای فیلم میشود این برداشت را داشت که میل به مالکیت یک زن در منگوش که در سنین بلوغ است بیدار شده اما هنوز برای چنین خواستهای کوچک و ناتوان است. مناسبات زندگی اجتماعی چنین اجازهای به نوجوانان نمیدهد. عشق نوجوان به زن بزرگسال ایدهای است که برای بسیاری از سینما دوستان یادآور فیلم مالنا اثر مطرح جوزپه تورنتاتوره، کارگردان پرآوازهی ایتالیایی است. برای منگوش راهکاری که نوعی مصالحه توسط ایگو به نظر میرسد، انتخاب یمنا برای پدر است. این گونه منگوش میتواند عشقی تصاحب نشدنی را به طریقی به دست آورد. گویی در ناهشیار او این ایده مطرح میشود که او اگر نمیتواند همسر من باشد، شاید بتواند مادر من باشد!
در هر دو روایت به نظر میرسد برای پسران نوجوان، خرید با حاصل دست رنج خود برای یک زن، دروازه ورود به بزرگسالی است. لوچو با خرید دستبندی از طلا برای مادر خویش که همسر مردی دیگر شده و منگوش با خرید کفشی برای یمنا.
پسران دریا چنانکه از اسمش پیداست، داستانی است با محوریت پسرانگی و مردانگی و از همین زاویه نگاه به چالشهای یک نوجوان نگاه میکند. در واقع زنان در این فیلم تنها ابژهی مردان هستند و سوژگی خاصی از آنها به چشم نمیخورد. به همین دلیل به نظر میرسد مخاطبان این فیلم بیشتر نوجوانان پسر هستند. باید در نظر داشت به دلیل صحنههای مکرر سیگار کشیدن و گاه بددهنی و کتک زدن این فیلم برای افراد زیر ۱۳ سال نامناسب است.