فریناز مختاری| امروز قراره روز ملی سینما رو در آستانه جشنواره فیلم کودک و نوجوان، علاوه بر اینجا، توی یک دنیای موازی هم دنبال کنیم. جایی که کیومرث پوراحمد خیلی جدی و با تمرکز روی صندلی کارگردانی نشسته و توی دیالوگهایی که کامبوزیا پرتوی نوشته، غرق شده. ظاهرا این فیلمنامه رو آقای پرتوی با همون توان و مهر همیشگی براساس جدیدترین شعر احمدرضا احمدی نوشته شده و قراره یک فیلم خاطرهانگیز دیگه رو شکل بده.
زاون قوکاسیان رو میبینم که به دعوت پوراحمد آمده و با شناختی که از اصفهان داره به همراه مرتضی نیک پایان، مجید و حمید محمدی گروه مشاورین کارگردان رو تشکیل دادن. زاون همچنین قراره تازهترین کتاب خودش رو منتشر کنه که درباره کامبوزیاست!
حسین ولدبیگی مشغول گریم علی سلیمانی هست و از اتاق بغل هم صدایی شنیده میشه؛ صدایی که میگه «دیجیتالم کجا بود؟» و بعد صدای خنده چند نفر به گوش میرسه. به طرف صدا میرم، فتحعلی اویسی در حال شوخی با بابک برزویهست که دوربینش را دور گردنش انداخته و پرویندخت یزدانیان (بی بی) و منصور نورپور مدیر دوستداشتنی سینما قدس اصفهان هم اونجا ایستادهن و میخندند!
یک کم اونطرفتر، امین تاریخ روی یک کاناپه نشسته و با زهره فکور صبور مشغول مرور کردن دیالوگهای نقششون هستن. نقش فرزند این زوج رو ایلیا اسعدی (فرزند احمدرضا اسعدی) بازیگر فیلم جذاب «شهر در دست بچهها» بازی میکنه.
در حال گشت زدن در لوکیشن هستم که صدای موسیقی شنیده میشه و آهنگ «خواهران غریب» به گوش میرسه. خاطراتم زنده میشن و با ذوق به سمت موسیقی میرم. ناصر چشمآذر پشت پیانوی مشکیای که گوشه لوکیشن قرار داره نشسته و مشغول نواختن آهنگه. حسین عرفانی، شهلا ناظریان، محسن قاضیمرادی، داریوش اسدزاده، بیژن افشار، عزتالله مهرآوران، حسین سرشار و سیامک اطلسی مشغول همخوانی «خواهران غریب» با بچهها هستن.
اجرا تموم میشه. آقای چشم آذر به سمت آیدین الفت و فرید زمانی برمیگرده. آیدین با دست اشاره میکنه که ضبط صدا خوبه!
لوکیشن رو ترک میکنم و بیرون میام. از جلوی اتاقی رد میشم که فرشته طائرپور مجری طرح فیلم، سعیده ذاکری، محمد حسن عقیلی و بهزاد غریبپور گرم صحبت هستن. طائرپور از این که داره یه فیلم پرانرژی برای بچهها ساخته میشه، کلی انرژی گرفته و میگه باید تبلیغات فیلم بهترین شکل رو داشته باشه. ظاهرا قراره پوستر فیلم رو بهزاد غریبپور تصویرسازی کنه و سعیده ذاکری هم بخشهای تصویرسازی و انیمیشن فیلم و تیتراژ فیلم رو به همراه وحید نصیریان انجام بدن، محمد حسن عقیلی هم ناظر امور گرافیکی فیلمه.
از بالای سرم صدایی میشنوم، به طرف صدا برمیگردم، ارشا اقدسی با خنده از بالای پشت بام برام دست تکون میده و میپرسه: آمادهای؟ میخوام بپرم!
و یکدفعه به پایین میپره.
این فیلم دو تا عروسک هم داره و دنیا فنیزاده و مهرنوش شریعتی مشغول آماده کردن عروسکن.
با خودم فکر میکنم باید یک مصاحبه کوتاه با محمد ابوالحسنی و ایرج تقیپور، تهیهکنندگان این فیلم داشته باشم و امیدواریم این مصاحبه هم به انتشار برسه…